عنوان مقاله :
كاربست رويكرد ريزوماتيك دلوز در رمان« الثلج ياتي من النافذه» از حنا مينه
پديد آورندگان :
واقف زاده ، شمسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ورامين ـ پيشوا - گروه زبان و ادبيات فارسي , قربانعلي ، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد ورامين ـ پيشوا
كليدواژه :
ريزوماتيك , ژيل دلوز , صيرورت , حنا مينه , الثلج يأتي من النافذه
چكيده فارسي :
رويكرد ريزوماتيك دلوز برهمزننده نظم پايگاني ساختار انديشهورزي است و بر چهار اصل اتصال، بسگانگي، گسيختگي و نقشهنگاري استوار است. «شدن» در ديدگاه دلوز نقش محوري دارد و براي تبيين آن، از ريزوم كمك ميگيرد. ريزوم يك فضاي غيرسلسلهمراتبي است كه در آن تمامي نقاط اتصال درهم تنيدهاند. در اين مقاله، سعي شده با روش توصيفي ـ تحليلي علاوهبر بررسي اين رويكرد بهعنوان يكي از نظريههاي اصلي پستمدرنيست و اثبات كاربست آن در تحليل رمان الثلج يأتي من النافذه، هريك از اصول ريزوماتيك در رمان واكاوي و توانايي داستانپردازي نويسنده طبق اين اصول سنجيده شود. فرض اين است كه رويكرد ريزوماتيك را ميتوان فراهمكنندۀ فرصتي در ادبيات براي تحليل رمانهاي پستمدرنيسم دانست و ديگر اينكه خوانش دلوزي بر درك خواننده از رمان تأثير بسزايي دارد. اين پژوهش رمان الثلج يأتي من النافذه را نوعي ريزوم ميداند كه از ساختار سلسلهوار پيروي نميكند و از برخي وﻳﮋﮔﻲهاي رمان پسامدرن مانند بيﺛﺒﺎﺗﻲ دروﻧﻲ داﺳﺘﺎن، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﭘﻴﭽﻴﺪه و آﺷﻔﺘﻪ، ﻓﻘﺪان اﻧﺴﺠﺎم و ﻗﺎﻋـﺪهگريزي برخوردار است. حنا مينه شخصيت اول رمان خود، فياض، را فردي كوچنده معرفي ميكند كه همواره درحال «شدن» است و از تمركز در يك مكان دوري ميكند. اين رمان درپي معناسازي و ديكته كردن آن به خواننده نيست، بلكه ريزوموار تجربهاي بديع در اختيار خواننده قرار ميدهد و موقعيت احساسي و شناختي جديدي براي او ايجاد ميكند.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي