شناسايي مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي مؤثر مديريت دانش در شهرداري‌هاي كلان‌شهرهاي ايران با استفاده از تكنيك دلفي فازي

زمينه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسايي مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي مؤثر مديريت دانش در شهرداري‌هاي كلان‌شهرهاي ايران است. از اين رو محقق از روش كيفي به بررسي الگوي مديريت دانش در شهرداري‌هاي كلان‌شهرهاي ايران پرداخته‌است. روش پژوهش: اين پژوهش از نظر هدف كاربردي و از نظر نحوه جمع‌آوري داده‌ها و روش اجرا، پژوهشي كيفي، با رويكرد تحليل دلفي فازي است. جامعه پژوهش 20 نفر از صاحب نظران و خبرگان رشته‌هاي (مديريت شهري، مديريت و مديران اجرايي در شهرداري‌ها) هستند كه به روش هدفمند از آنها نمونه‌‌گيري شده است. يافته‌ها: بر اساس تحليل دلفي، 7 مولفه و59 شاخص شناسايي شده‌است، كه بر اساس كدهايي كه از ادبيات تحقيق جمع آوري گرديد و بر آن اساس فرم پرسشنامه‌اي كه از خبرگان به روش تحليل دلفي فازي انجام پذيرفته 7 مولفه شامل، كاربرد دانش در بين كاركنان با ميانگين 0.846، مزيت رقابتي براي سازمان با ميانگين 0.822، تسهيم دانش در بين كاركنان با ميانگين 0.840، دانش در سازمان با ميانگين 0.831، توزيع دانش در بين كاركنان با ميانگين 0.839، خلق دانش براي كار كنان با ميانگين 0.840، انتقال دانش در بين كار كنان با ميانگين 0.788 به دست آمده است. نتيجه‌گيري: مديريت دانش به عنوان يك رشته علمي در ايران هنوز دوران طفوليت خود را سپري مي‌كند، از اين‌رو هنوز مسائل ناشناخته بسياري در اين زمينه وجود دارد. هرچند سازمان ها به خصوص مطالعه موردي اين پژوهش يعني شهرداري‌هاي كلانشهرها، به تدريج به اهميت مديريت دانش در واحدهاي مختلف خود پي مي‌برند، اما هنوز فاصله زيادي براي عملياتي كردن آن در يك سطح قابل قبول وجود دارد.