طراحي الگوي ساختاري تفسيري (ISM) برندينگ در كسب و كار (مورد مطالعه : صنايع پتروشيمي ايران )

Designing an interpretive structural model (ISM) of branding in business (Case of study: Petrochemical Industries of Iran)

امروزه با گسترش روند جهاني شدن، افزايش رقابت، ورود شركتهاي مختلف داخلي و خارجي، محصولات متنوع و پيشرفت تكنولوژي، حفظ رضايت و وفاداري مشتري مشكل شده است، يكي از ويژگي‌هاي شركتهاي موفق امروز، برخورداري از قدرت رقابت‌پذيري است. هدف اصلي پژوهش حاضر مدلسازي ساختاري – تفسيري رقابت پذيري نشان تجاري در صنعت پتروشيمي مي باشد. اين پژوهش يك پژوهش آميخته اكتشافي از نوع كيفي - كمي مي باشد. جامعه آماري در بخش كيفي پژوهش شامل اعضاي هيات علمي و متخصص در زمينه مديريت صنعتي، بازاريابي و نشان تجاري ، اساتيد آشنا با موضوع پژوهش و مديران و معاونين با سابقه شركتهاي پتروشيمي كشور مي باشد كه با استفاده از روش نمونه گيري گلوله برفي تعداد 16 نفر انتخاب شدند. در بخش كمي نيز جامعه آماري شامل پرسنل(مديران، معاونين و كارشناسان) بخش بازاريابي و فروش شركتهاي پتروشيمي كشور مي باشد. براي نمونه‌گيري نيز با توجه به حجم كم جامعه آماري و احتمال برگشت ناپذيري پرسشنامه ها، از تمام شماري استفاده شده است و همه جامعه در بخش كمي به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است(255=N). ابزار پژوهش در بخش كيفي مصاحبه نيمه ساختار يافته مي باشد و در بخش كمي نيز پرسشنامه محقق ساخته است. براي تجزيه و تحليل داده ها در بخش كيفي از تحليل تم و تكنيك دلفي فازي استفاده شده است و در بخش كمي نيز براي تجزيه و تحليل داده ها از تكنيك ISM استفاده شده است. در بخش كيفي پژوهش در مجموع 14 متغير به عنوان عوامل تاثيرگذار بر رقابت پذيري نشان تجاري شناسايي شدند.

Today, with the expansion of globalization, increasing competition, the entry of various domestic and foreign companies, diverse products and advances in technology, maintaining customer satisfaction and loyalty has become difficult. One of the characteristics of successful companies today is competitiveness. The main purpose of this study is structural-interpretive modeling of brand competitiveness in the petrochemical industry. This research is a qualitative-quantitative exploratory mixed research. The statistical population in the qualitative part of the research includes faculty members and experts in the field of industrial management, marketing and branding, professors familiar with the subject of research and managers and deputies with experience in petrochemical companies in the country using 16 snowball sampling method were chosen. In a small part, the statistical population includes personnel (managers, deputies and experts) of the marketing and sales department of the country's petrochemical companies. For sampling, due to the small size of the statistical population and the irreversibility of the questionnaires, the whole number has been used and the whole population has been considered as a sample in a small part (N = 255). The research tool in the qualitative part of the interview is semi-structured and in the quantitative part is a researcher-made questionnaire. For data analysis in the qualitative part, fuzzy Delphi theme and technique analysis has been used and in the quantitative part, ISM technique has been used for data analysis. In the qualitative part of the research, a total of 14 variables were identified as factors affecting the competitiveness of the brand.