عنوان مقاله :
بررسي تحليلي رذيلت اخلاقي «بدي» در دو متن اندرزي مينوي خِرَد و گلستان سعدي
عنوان به زبان ديگر :
"Badness" a moral vice in two pre and post Islamic exhortatory Text
پديد آورندگان :
پرتوي، آناهيتا پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي - پژوهشكده زبانشناسي، تهران، ايران , قاسمي، حسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائم شهر - دانشكده علوم انساني، قائمشهر، ايران
كليدواژه :
اخلاق , نظريۀ «استعاره معاصر» , رذيلت اخلاقي , بدي , مينوي خِرَد , گلستان سعدي
چكيده فارسي :
اخلاق، امري بيرون از جهان نيست، بلكه دقيقاً با تمام اجزاي جهان آميخته است و اين درآميختگي اخلاق با جهان، خود را به صورت پيوند ميان عمل اخلاقي و ظهور شيئي يا تجسّم يافتۀ آن عمل اخلاقي نشان ميدهد. هدف اين پژوهش كه به روش توصيفي۔ تحليلي انجام شده است، پاسخ به اين پرسش است كه مفهوم استعارهٔ «بدي» در متن اندرزي فارسي ميانه (مينوي خِرَد) و فارسي دَري (گلستان سعدي) داراي چه حوزههاي مبدأيي بر اساس نظريۀ «استعارهٔ معاصر» هستند و نتيجۀ مقايسهٔ آنها با يكديگر چيست. دادههاي تحقيق نشان ميدهند كه [بدي شيْء است] هم در مينوي خِرَد (با 60%) و هم در گلستان سعدي (با 67%) بيشترين بسامد را دارد و اين نشان از اين حقيقت دارد كه گرچه «مينوي خِرَد» متني مربوط به دوران پيش از اسلام است و «گلستان سعدي» متني مربوط به پس از اسلام، اما محتواي اخلاقي اين دو كتاب از منظر زيربناي فلسفي و تلقي هستيشناسانه، دو وجه از يك جهانبيني و تلقي يگانه از جهان هستند كه جهان را داراي مراتب ميداند و باور دارد كه در پس هر فعل يا عمل اخلاقي، تجسّم يا شيئيت آن عمل اخلاقي در مرتبهاي ديگر از هستي ظاهر ميشود.
چكيده لاتين :
Philosophers have offered many meanings and descriptions for morality. Morality is not an alien factor to the world, in fact it is interweaved with every aspect of the world. This becomes apparent in metaphor and materialization of moral deeds in word views. The purpose of this research is to use analytical and literature review methods to compare and analyze the “Badness” metaphor in two famous Persian texts, . We also aim to understand the source domains of this metaphor based on the contemporary metaphor theory. Lakoff and Johnson (2003) believe that metaphors are cognitive tools that humans use to make abstract concepts more comprehendible. Our analysis showed that the "Badness is a thing" name-of-mapping n both Mēnōg- ī- Xrad (with 60%) and Golestan (with 67%) has the highest occurrence frequncy. This shows that even although Mēnōg- ī- Xrad is a pre-Islamic text and Golestan post-Islamic, their moral content are in fact two aspects of a singular world view when looked through a philosophical lens. Both texts believe that the world has multiple orders (the material life and the after life) and the materialization of each moral act will manifest itself in th next order of being (after life)
عنوان نشريه :
اخلاق پژوهي