عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي «برساختگرايي اجتماعي» و «نظريۀ اقتران شديد»: يك مطالعۀ تطبيقي در حوزۀ هستيشناسي اجتماعي
عنوان به زبان ديگر :
A Comparative Study of "Social Constructionism" and "Strong Association Theory": A comparative study in the field of social ontology
پديد آورندگان :
كريمي مهرآبادي، صالح دانشگاه خوارزمي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه جامعه شناسي، تهران، ايران , نبوي، حسين دانشگاه خوارزمي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه جامعه شناسي، تهران، ايران
كليدواژه :
اقتران شديد , برساختگرايي اجتماعي , پديدارشناسي اجتماعي , فردگرايي هستي شناختي , هستي شناسي اجتماعي , آلفرد شوتس , سيديفرد
چكيده فارسي :
مقالۀ حاضر به معرفي و مقايسۀ پيامدهاي نظري دو ديدگاه متفاوت در حوزۀ «هستيشناسي اجتماعي»، يعني نظريۀ «برساختگرايي اجتماعي» و نظريۀ «واقعيتهاي اجتماعي و اقتران شديد» ميپردازد. هر دوي اين نظريات قائل به فردگرايي هستيشناختي هستند، اما به سنّتهاي فكري متفاوتي تعلق دارند. برساختگرايي اجتماعي بيش و پيش از همه متأثر از پديدارشناسي اجتماعي آلفرد شوتس است. همچنين اين ديدگاه از زمينۀ وسيعتر سنّت پديدارشناسي ادموند هوسرل و برخي انديشههاي ماكس وبر تأثير پذيرفته است. در مقابل، نظريۀ «اقتران شديد» ريشۀ در فلسفۀ زبان برخي انديشمندان مسلمان دارد. در سنت تعليمي مسلمانان، بيشتر مباحث مربوط به حوزۀ فلسفۀ زبان در دانش اصول فقه تبلور يافتهاند و اين ديدگاه نيز تا حدّ زيادي از انديشههاي فلسفۀ زبانيِ ميرزاي نائيني و شهيد محمدباقر صدر الهام گرفته است. در پژوهش حاضر، پس از ارائۀ تصويري از دو نظريۀ مذكور، با روشي مقايسهاي و تحليلي، نشان داده خواهد شد كه نظريات قائل به «فردگرايي هستيشناختي»، در عين وجوه اشتراك فراوان (نظير تمركز بر ذهنِ انساني و قواعد حاكم بر آن)، ضرورتاً پيامدهاي نظري و روششناختي يكساني به دنبال ندارند و ريشۀ اين اختلاف پيامدها در مفروضات فلسفي متفاوت آنهاست.
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي