تاثير شاخص هاي اقتصاد دانش بنيان بر بهره وري نيروي كار در كشورهاي منتخب اسلامي

The effect of knowledge-based economy indicators on labor productivity in the selected Islamic countries

اهميت روزافزون دانش در عصر دانايي، موجب شكل گيري اقتصاد دانش بنيان شده است. از آنجا كه با استفاده از فن آوري هاي جديد قدرت توليد و بازده توليد زياد مي شود، لذا دولت هاي جهان اعم از صنعتي و در حال توسعه مصمم شده اند تا آموزش و كسب مهارت ها را به سمت اقتصاد دانش بنيان متحول سازند. بنابراين هدف اصلي اين تحقيق بررسي تاثير شاخص هاي اقتصاد دانش بنيان بر بهره وري نيروي كار در كشورهاي منتخب اسلامي مي باشد. در اين تحقيق با استفاده از نرم افزار Eviews و تكنيك هاي اقتصادسنجي ارتباط متغيرها و تاثير آنها بر بهره وري نيروي كار در دوره زماني 1990 تا 2012 بررسي گرديد. نتايج تحقيق حاكي از آن است كه شاخص هزينه هاي مخارج آموزش عمومي، تعداد مقالات چاپ شده و ICT ، اثري مثبت و معني دار بر بهره وري نيروي كار دارند، در حالي كه شاخص هاي R&D و اينترنت اثر معني داري بر بهره وري نيروي كار ندارند .

The increasing importance of knowledge in the age of knowledge has led to the formation of a knowledge-based economy. As new technologies increase production power and production efficiency, governments around the world, both industrial and developing, are determined to transform education and skills acquisition into a knowledge-based economy. Therefore, the main purpose of this study is to investigate the effect of knowledge-based economy indicators on labor productivity in the selected Islamic countries. In this study, using Eviews software and econometric techniques, the relationship between variables and their impact on labor productivity was investigated in the period 5110 to 2052. The results show that the indicators of public education expenditure, the number of published articles and ICT have a positive and significant effect on labor productivity, while the R&D and Internet indicators do not have a significant effect on labor productivity.