عنوان مقاله :
تحليل گفتمان مؤلّفههاي كليدي نفرتپراكني زنان عليه زنان در شبكۀ اجتماعي اينستاگرام
عنوان به زبان ديگر :
Explain and analyze the concept of women's hatred against women on Instagram
پديد آورندگان :
مقيمي، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد قشم، قشم، ايران , خانيكي، هادي دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده ارتباطات، تهران، ايران , سلطاني، علي اصغر دانشگاه باقرالعلوم، قم، ايران
كليدواژه :
تحليل گفتمان , نفرتپراكني , مولفههاي نفرتپراكني , شبكه اجتماعي اينستاگرام
چكيده فارسي :
نفرتپراكني بيان تنفر به فرد يا گروهي از افراد، بهعلّت ويژگيهاي مشترك يا تعلق به گروهي خاص است. با گسترش شبكههاي اجتماعي و اشاعۀ خشونت و تبعيض در دنياي مجازي، بستري فراهم شده كه در آن گفتمانهاي نفرتآميز زنان عليه يكديگر منجر به ايجاد بازنمايي جديدي از زنان شده است. ازاينرو باتوجه به اينكه نفرتپراكني ميتواند تبديل به جريان شده و پيامدهاي اجتماعي زيادي بهدنبال داشته باشد، اين مقاله قصد دارد به واكاواي مؤلّفههاي اصلي نفرتپراكني در پستهاي كاربران زن ايراني در اينستاگرام بپردازد. بر اين اساس با رجوع به آراي گليردونه، سنتز نظري توليد معناي نفرتآميز در فضاي مجازي ارائه و با رهيافت تحليل گفتماني تئون اي. وندايك، صفحات بيست كاربر زن فعّال در حوزۀ زنان تحليل شد. با توجه به رهيافت تحليل گفتماني، فرم كارويژهاي براي ثبت و استخراج اطلاعات از متن خبرهاي منتخب درنظر گرفته شد. نتايج نشان از وجود چهار مؤلّفۀ نفرتپراكني ساختاري زنان عليه زنان دارد. كاربران از يكسو آگاهانه و تحتتأثير آموزههاي فمنيستي به نفي ارزشها و ايدئولوژي گفتمان مسلّط پرداخته، ازسوي ديگر با هجمۀ زنان سنّتي به بازتوليد گفتمان مسلّط ميپردازند. پستهاي منتشرشده به نفي باورهاي موجود و شكلگيري مقاومتي منتهي به برابري جنسي پرداختهاند. توليد خشونت نمادين توسط زنان نويسنده و زنان پسردوست بهصورت ناآگاهانه، از تقابلهاي مشهود در پستهاي كاربران بوده كه منجر به همدستي ضمني آنها در بازتوليد نگاه فرودستي به زنان است.
چكيده لاتين :
Hate speech can be expressed as a hatred expression toward an individual or a group of people-because of the characteristics they share with a group they belong. The social network proliferation has made it easy to spread hatred. This article has been written with the aim of analyzing the hate speech components through comments and posts of Iranian female users on Instagram. Referring to Glirdon’s views, a theoretical synthesis of hate speech production in cyberspace is presented and critical discourse of twenty female users active in the women filed has been analyzed. In accordance with Van Dayek’s discourse analysis approach, it has prepared a special work form for recording and extracting information from selected news texts. The results identify four components of hate speech that represent structural hatred of women against women. Women stand against each other in different political, cultural, and social contexts through hateful literature.
There are similarities and differences among women about their legal demands and fight against hate speech. While all identified components of violence against women and forced marriage are identical, the secular and political users show the greatest opposition to religious modernist and traditional currents. They emphasize the priority of being a women and reject the family as an ideological and patriarchal institution.
عنوان نشريه :
زن در فرهنگ و هنر