تحليل مديريت سود و پايداري آن در شركت‌هاي اهرمي و غيراهرمي با استفاده از زنجيره‌هاي ماركوف

هدف: در اين پژوهش، مديريت سود و پايداري آن در شركت‌هاي اهرمي و شركت‌هاي غيراهرمي با استفاده از زنجيره‌هاي ماركوف تحليل شده است. روش: به‌منظور آزمون فرضيه‌هاي پژوهش، از اطلاعات 104 شركت پذيرفته ‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طي سال‌هاي 1392 تا 1398 استفاده ‌شده است. در اين پژوهش، از مدل جونز (1991) براي تعيين شاخص مديريت سود و از روش فرايند تصادفي ماركوف در نرم‌افزار متلب براي آزمون فرضيه‌هاي پژوهش بهره گرفته ‌شده است. يافته‌ها: پس از پردازش داده‌ها مشخص شد كه احتمال وقوع مديريت سود در هر سطحي از اهرم وجود دارد. از سوي ديگر، پيش‌بيني منظم مديريت سود در هر دو شركت‌هاي اهرمي و غيراهرمي وجود ندارد. افزون بر اين، تأثير وضعيت كنوني مديريت سود در دوره جاري براي پيش‌بيني پايداري مديريت سود در شركت‌هاي اهرمي و غيراهرمي در گذر زمان كاهش مي‌يابد. در نهايت، نتايج يافته‌ها حاكي از اين بود كه بين پايداري مديريت سود در شركت‌هاي اهرمي و غيراهرمي تفاوت معناداري وجود ندارد. نتيجه‌گيري: استفاده از فرايندهاي مبتني بر احتمالات، به روشن ساختن جنبه‌هاي پنهان مديريت سود، از جمله پايداري كمك مي‌كند. در اين پژوهش مشخص شد كه علي‌رغم يافته‌هاي به‌دست‌آمده از پژوهش‌هاي پيشين، اهرم در استمرار مديريت سود تأثيري ندارد. اين شيوه بررسي، فارغ از محدوديت‌هاي ناشي از فروض مدل‌هاي رگرسيوني، به درك بهتر ماهيت مديريت سود كمك مي‌كند؛ به‌طوري كه بر اساس يافته‌ها، تئوري‌هاي مربوط به رابطه اهرم و مديريت سود، حداقل با شيوه بررسي در اين پژوهش قابليت تأييد ندارد و عواملي مانند اهرم، احتمالاً تحت تأثير عوامل اصلي ديگري همچون افزايش شفافيت و نظارت دقيق سازمان‌هاي ناظر بر شركت‌هاي عضو بورس قرار مي‌گيرد و به ‌مرور زمان تأثيرگذاري خود را از دست مي‌دهد.