تحليل انتقادي رسانه هاي اجتماعي: مطالعه موردي كاركردهاي تلگرام و اينستا گرام بر مبناي نظريات مكتب فرانكفورت

پژوهش حاضر در پي تحليل كاربرد اينترنت در جامعه ايران و استفاده از تلگرام با رويكرد نظريه انتقادي صنعت فرهنگ است. تلگرام با فراهم كردن ايجاد كانال به نوعي احيا كننده ارتباطات توده‌اي است. به عبارتي سوال پژوهش اين است كه آيا ارتباطات جمعي در فضاي اينترنت و به طور ويژه فضاي كانال‌هاي تلگرام با نظريه صنعت فرهنگ قابل تبيين است؟ با استفاده از منطق نقد دروني به عنوان روشي كيفي با مصاحبه با كاربران تلگرام به سوال فوق پاسخ داده شده است. يافته‌هاي تحقيق حاكي از آن است كه شاهد تجاري شدن عرصه عمومي، برجسته شدن مسائل جنسي، از بين رفتن تمايز بين خبر و سرگرمي و برجسته شدن اخبار حوادث هستيم؛ بنابراين اين مسائل باعث سياست‌زدايي از جامعه خواهند شد. محصولات هنري فرهنگ انبوه و ديگر تجليات سطحي هر جامعه در واقع نشان دهنده ويژگي هاي زيربنايي آن جامعه و همين طور مهمترين جريانات تاريخي يك عصر خاص به شمار مي روند(كراكر، 1927، به نقل از نوذري، 1386: 280) از سوي ديگر «ميانجي يا وساطت ركن بنيادين تفكر انتقادي و ديالكتيكي است كه برخلاف تفكر تكه تكه و شيء شده بورژوايي امور را نه بر اساس روش ديالكتيكي كليتهاي جزئي مانند هنر و سياست و اقتصاد در ارتباطات هميشگي، تاريخي و يكپارچه با همديگر قرار دارند كه جهت شناخت صحيح و راستين آنها بايد ميانشان «ميانجي» و «وساطت» برقرار شود»چون جزيره هاي پراكنده بلكه در تاثير و تاثرات متقابل و برسازنده مي بيند