شماره ركورد :
1294574
عنوان مقاله :
رابطه‌ي هنر و سياست از ديدگاه ژان فرانسوا ليوتار
عنوان به زبان ديگر :
The Relationship between Art and Politics in Jean-Francois Lyotard’s Opinion
پديد آورندگان :
احمدي، الهام دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي، تهران، ايران , بختياريان، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه فلسفه، تهران، ايران
تعداد صفحه :
26
از صفحه :
5
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
30
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
هنر , سياست , ميل , امر ناانساني , رخداد , زيباشناسي , ليوتار
چكيده فارسي :
با توجه به اين‌كه محور اصلي انديشه­ هاي ليوتار عدالت و آزادي است، برداشت وي از هنر نيز مي­تواند مايه­ هاي سياسي قابل ­تأملي داشته باشد. به ­نظر ليوتار، حاكميت فرا­­روايت ­هاي مدرن در وضعيت پسامدرن پايان يافته است، چراكه فرا­روايت ­ها خود، عامل برخي بي ­عدالتي ­ها و نابساماني­ ها واقع شده‌اند. براي مقاومت در برابر كليت فراروايت­ ها ليوتار، بحث ميل را مطرح مي­ كند كه مي­ تواند به صورت­ هاي متفاوت تحت­ عنوانِ مشترك هنر، نمود ­يابد. هنر به­ دليل گرايش به كودك­واري يا ناانسان مي ­تواند از قيد گفتمان­ هاي مدرن رها باشد. يعني، انساني كه مانند نوزاد هم‌چون يك لوح سفيد در خدمت هيچ نظام ايدئولوژيك بخصوصي با اهداف خاص نيست و فقط داراي نيازها و اهداف طبيعي و اصيل است؛ موجودي كه درون هر انسان بالغ و نا بالغي وجود دارد. اكنون هنر با تمايل به اين موجود به ­سان يك رخداد است و رخداد، واقع ه­اي است كه با هيچ نظام از پيش تعريف‌شده­اي سازگار نيست؛ به همين دليل توانايي به چالش كشيدن نظام حاكم را دارد و مي ­تواند تفارق را آشكار ­سازد و بدين ­سان مي­ تواند شيوه ­هاي پيشين تبيين را از بين ببرد. به اين ترتيب، هنر مي­ خواهد با داروي­ هاي جديد، جهاني عادلانه­ پديد آورد. در اين برداشت، ديگر هنر نمي­ تواند مبلغ و يا مكمل سياست­ گذاري­ ها باشد. اين نوشتار پس از مطالعه، ترجمه و تحليل آراي ليوتار و شارحان وي تلاش دارد تا نقش سازنده‌ي هنر و رابطه ­ي آن با سياست و به­ تبع آن عدالت را روشن­ سازد.
چكيده لاتين :
As justice and freedom are the pivots of Jean-Francois Lyotard’s thoughts, what he thinks of art can be a significant reply to the relation of art and politics. According to Lyotard the ruling power of metanarratives of modern societies has been over in post modern ones, since the metanarratives are problematic themselves and they cause some injustices. In order to resist against the metanarratives, Lyotard proposed desire. According to Lyotard desire can appear as different forms, a common thing such as an art. As Lyotard puts it, art is free of modern discussions and negotiations because of intending to be childlike or unconditional inhuman. In the other words human is like a newborn baby without being under any pedagogical method, like a white plate without any drawing on it, without any allegiance to any ideology with specific aims. It has natural needs and aims. This creature exists inside of every mature and immature human. Now art is like an event and wills this creature. What is meant by event is an occurrence which is not compatible with any predefined systems acquiring to reflective judgment being able to challenge the ruler system and manifest the differences. Accordingly, it eliminates the previous methods of explanation and wants to create a fairer world by prescribing new remedies. From this point of view, art cannot support and be the complement of policy making. After having studied, translated, and analyzed Lyotard's opinions and his commentator, this paper aims at clarifying this relation.
سال انتشار :
1401
عنوان نشريه :
فلسفه تحليلي
فايل PDF :
8706004
لينک به اين مدرک :
بازگشت