عنوان مقاله :
بازخواني ديدگاه تامس نيگل درباره معناي زندگي با تكيه بر كاركرد زندگي
پديد آورندگان :
ستوده ، محمد مهدي دانشگاه تهران , بيات ، محمدرضا دانشگاه تهران - گروه فلسفه دين
كليدواژه :
تامس نيگل , معناي زندگي , منظر آفاقي , گرايش ديني , كاركرد زندگي
چكيده فارسي :
تامس نيگل، فيلسوف تحليلي معاصر، با تكيه بر وجود گرايش و تمايل شديد در انسانها به هماهنگي با هستي معتقد است كه اين گرايش پرسشي واقعي را درباره ربط و نسبت انسانها با هستي پديد ميآورد كه بايد بدان پاسخ داد. زيرا به گمان او اگر بتوان به اين پرسش اساسي پاسخ داد ميتوان معناداري زندگي انسانها را تبيين كرد و از بيمعنايي در زندگي رهايي يافت. او كوشيده با جستجو در ديدگاههاي هيوم، كانت، سيجويك، سارتر، نيچه، افلاطون و آموزههاي مشترك اديان، پاسخ اين پرسش را بيابد. او با ارزيابي اين پاسخها هيچ يك از آنها را نپذيرفته و به اين نتيجه رسيده كه پرسش فوق پاسخ درخوري ندارد؛ در نتيجه، زندگي بيمعنا است. در اين مقاله، با توضيح ديدگاه نيگل و نقدهاي او بر پاسخهاي فيلسوفان فوق و اديان، به چهار مطلب اصلي پرداخته شده است: (1) ميتوان با توجه به پرسش اساسي او درباره ربط و نسبت انسان با هستي، نظريهاي درباره معناي زندگي ارائه كرد كه بر «كاركرد زندگي» انسان استوار است. (2) بر خلاف ديدگاه او، ميتوان برخي از پاسخهاي فلسفي و ديني را پذيرفت. (3) اگرچه با تكيه بر پاسخهاي فلسفي و ديني پذيرفتهشده ميتوان كاركرد زندگي نوع انسان در هستي را تبيين كرد، ولي به مدد آنها نميتوان درباره كاركرد زندگي هر فرد انساني داورياي انجام داد، زيرا داوري درباره كاركرد زندگي هر فرد انساني منوط به اتمام زندگي او در اين جهان و اشراف كامل بدان است كه در توان انسانها نيست. (4) حتي اگر مانند نيگل پاسخها به پرسش از ربط و نسبت انسان با هستي را نپذيريم، باز هم ميتوان از معناي زندگي انسانها دفاع كرد، زيرا معناي زندگي هر فرد انساني لزوماً در گرو پاسخ به پرسش اساسي فوق نيست و با تكيه بر كاركرد زندگي هر فرد انساني در مجموعههاي كوچكتر از هستي كه داراي اهداف ارزشمندند نيز ميتوان از معناي زندگي وي دفاع كرد.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين
عنوان نشريه :
پژوهشنامه فلسفه دين