تعهدات زيست محيطي دولتها؛ سياست نظامندي يا چندپارگي

Environmental obligations of governments; Systematic or fragmented politics

حقوق بين الملل آب زيرمجموعه حقوق بين الملل محيط زيست است كه از حيث قواعد قابل اعمال همپوشاني و اختلاط فراواني دارند. از آنجايي كه حوزه حقوق بين الملل آب حوزه‌اي بسيار جديد است در ابعاد وسيعي از آن همچنان خلاء تحقيقاتي وجود دارد و پرداختن به هر بعدي از آن مي‌تواند كاري نوين و جذاب باشد. دولتها در معاهدات و كنوانسيون هاي مختلف تعهداتي را مي‌پذيرند كه بواسطه آن موظف به ايفاي آنها مي‌باشند، مسئله آبها كه مهمترين آنها آبراه هاي بين المللي مي‌باشند و همچنين آبهاي شيرين كه در موقعيت بين المللي قراردارند مي‌تواند بسيار حائز اهميت باشند. مديريت و حفاظت از اين آبها از منظر حقوق بين الملل چالش هايي را براي كشورهاي حوزه آبراه هاي بين المللي ايجاد نمود كه اين امر ناشي از چندپارگي در حقوق بين الملل آب مي‌باشد. برخي معقتد به نظامندي بي كم و كاست اين حوزه از حقوق بين الملل هستند اما برخي ديگر با تاسي از نظريه چندپارگي حقوق بين الملل، باور دارند كه حقوق بين الملل آب نيز متاثر از چندپارگي است. در اين مقاله سعي ما بر اين است كه با توجه به تعهدات زيست محيطي دولتها نسبت نظامندي و يا چندپارگي قواعد موجود بررسي اظهار نظر نماييم.

International Law of water is a subcategory of International environment law which they overlap in terms of applicable laws. While the field of international law of water is a brand-new field and many of its aspects face research gap dealing with each aspect can be regarded untapped. States accept obligations through different treaties and conventions by which they are obliged to perform, the field of water which the most important parts are international watercourses and freshwater at the international arena are of high significance. Managing and protecting such waters brings up challenges from the perspective of international law for the watercourses states which it is due to fragmentation of international law. Some believe in coherence and systematic aspect of this field, but some others bearing in mind fragmentation of international law, believe that international law of water is also affected by fragmentation. In this article we attempt, regarding environmental obligations of states, to examine fragmentation and coherence aspects of the existing rules.