انديشه هاي نيما يوشيج در مورد جايگاه زنان در آثار منثور

Nima Yoshij's Thoughts On The Position Of Women In Prose

هدف از پژوهش حاضر بررسي انديشه‌هاي نيما يوشيج در مورد جايگاه زنان در آثار منثور است. جامعه‌پژوهش كليه آثار منثور نيما از جمله نامه‌هاي او به همسرش، يادداشت‌هاي روزانه، نامه‌ها به اشخاص متعدد، داستان‌ها، نمايشنامه، سفرنامه و خاطرات او مي‌باشد. نمونه مورد پژوهش جايگاه زنان در آثار منثور بود. طرح پژوهش توصيفي- تحليلي است. براي گردآوري اطلاعات از روش كتابخانه‌اي و فيش‌برداري با تكيه بر كتاب‌هاي منثور نيما صورت گرفت. يافته‌هاي پژوهش نشان داد: در آثار منثور نيما، زنان جايگاه والايي ندارند و طبق همان تفكر سنتي و عاميانه نگريسته شده‌اند؛ سيماي زنان در نظر نيما ستايش‌آميز نيست. در داستان‌ها، زنان، معشوقي بي‌وفا، خرافاتي و ناقص‌العقل هستند كه مورد تحقير مردان قرار گرفته-اند و حضور اجتماعي ندارند، در نامه‌ها نيز در اثناي سخنان مختلف، زنان را به كم‌‌عقلي و بي‌ارزش بودن، وصف كرده است و عشق‌ورزي به آن‌ها را درست نمي‌داند و تنها نگرش عاشقانه به همسرش عاليه در نامه‌هايش ديده مي‌شود.

The purpose of this study was to examine NimaYoshij's ideas about women position in his prose. The research statistical universe included all of Nima's prose works, including his letters to his wife, diaries, letters to various individuals, stories, plays, travelogues and memoirs. The research sample was the position of women in his prose works. The research design was descriptive-analytical. To collect data library and note – taking method was implemented based on Nima’s prose books. The findings of the study showed that in the works of Nima's prose, as it is clear from his writings, women did not have a high position and were viewed according to the same traditional and popular thinking; Nima did not admire the appearance of women. In his stories, women were unfaithful lovers, superstitious and imperfect-minded who were humiliated by men and had no social presence. He did not know how to adore them rightfuly, only the loving attitude towards his wife Alieh could be seen in his letters.