بازشناسي مفهوم مد و طراحي لباس اسلامي در پوشش زنان

Recognizing the Concept of Islamic Clothing Fashion and Designing in Women's Dress

هدف پژوهش حاضر بازشناسي مفهوم مد و طراحي لباس اسلامي در پوشش زنان بود. جامعه پژوهش شامل كليه مجموعه‌هاي طراحي لباس مي‌باشد. نمونه پژوهش لباس و پوشش اسلامي زنان بود. طرح پژوهش توصيفي-تحليلي بود. گرد‌آوري اطلاعات با استفاده از منابع كتابخانه‌اي انجام گرفت. نتايج حاصل از تحليل داده‌‌ها نشان داد، چهار اصطلاح پوشش مختلف به نام‌هاي حجاب، مد عفيفانه، لباس‌هاي قومي-محلي و لباس‌هاي غير اسلامي با نقوش اسلامي در بين طراحي‌هايي كه با مد اسلامي ارتباط دارند ‌شناسايي شدند. طراحان فعلي لباس هنوز موفق به ساختن يك «مد اسلامي جهاني» كه متمايز از مد غربي باشد و حتي مستقيماً با آن مخالفت كند نشده‌اند. تصوير ذهني طراحان از مد اسلامي، بيشتر بر شاخصه‌هاي زيبايي‌شناختي مد استوار است تا رعايت شرعي حجاب و همچنين مد اسلامي هنوز تابعي از سيستم غربي پنداشته مي‌شود و نتوانسته هويت مستقل خويش را بيابد. مداسلامي داراي ماهيتي واقعي است و براي مؤثر بودن، نيازمند بازتعريف و تدوين چارچوب‌هاي مشخص طراحي است. مي‌توان چنين تحليل كرد كه سبك مد اسلامي موجود، هنوز هويت كاملاً مستقل به‌عنوان مد جهاني را نيافته است. مصرف‌كنندگان مسلمان خود نيز قابل‌جمع در يك دسته‌بندي واحدنيستند. سبك‌هاي خاص لباس ازنظر زيبايي‌شناسي فرهنگي، اقتصاد، الگوهاي تجاري، آرمان‌ها و نحوه نمايش يا بيان ايمان، شكل‌گرفته است. درنتيجه مي‌توان گفت كه به تعداد شكل‌هاي حجاب، پوشش‌هاي متفاوتي از طراحي لباس اسلامي وجود دارد. مد اسلامي داراي سبك طراحي خاصي است و داراي ماهيت واقعي است، اما لازم است در طراحي و ساير فرآيندهاي اين صنعت تغييراتي ايجاد شود و تعاريف آن به‌روزرساني و اجرا گردد.

The purpose of this study was to recognize the concept of fashion and design of the Islamic clothing in women's dresses. The research statistical universe included all clothing design collections. The research sample was the Islamic women's clothing and dresses. The research design was descriptive-analytical. Data collection was done by using library references. The results of data analysis showed that four different clothing terms, namely hijab, virtuous fashion, ethnic-local clothing and non-Islamic clothing with Islamic motifs, were identified among the designs related to Islamic fashion. Current clothing designers had not yet succeeded in creating a "global Islamic fashion" that was distinct from Western fashion and had not even been directly opposed to it. Designers' mental image of Islamic fashion was based more on the aesthetic features of fashion than the religious adherence to hijab, also, Islamic fashion was still considered as a subordinate of the Western system and has not been able to find its independent identity. Islamic fashion has a real nature and in order to be effective, it needs to redefine and formulate specific design frameworks. It could be analyzed that the existing Islamic fashion style had not yet found a completely independent identity as a global fashion. Muslim consumers themselves could not be grouped into a single category. Specific clothing styles were shaped by cultural aesthetics, economics, business patterns, ideals, and how faith was represented or expressed. As a result, it could be said that according to the number of hijab styles, there were different covers of Islamic clothing design. Islamic fashion had a special design style and had a real nature, but it is necessary to make changes in the design and other processes of this industry and its definitions should be updated and implemented.