بررسي و تحليل اقتصادي متغيرهاي كلان موثر بر شاخص تمايل به تاهل در ايران

Analysis of Macroeconomic Variables Affecting the Marital Desire Index in Iran

هدف: اقتصاد جديد خانوار (NHE) با پايه گذاري ادبيات اوليه توسط ساموئلسون (1956) و گسترش آن توسط بكر (1973) شناخته مي شود. وجود ارتباطات اثبات شده في مابين تصميم به تاهل با متغيرهاي استراتژيكي از جمله نرخ ازدواج ، زاد و ولد، سن ازدواج و نرخ طلاق ، بي گمان اهميت شناسايي رفتار تمايل به تاهل را به جهت اثرگذاري بر مقولات مهم اجتماعي ديگر روشن مي كند. مطالعه حاضر ضمن معرفي شاخص تمايل به تاهل به عنوان مولفه‌ي تبيين كننده از وضعيت تشكيل و انحلال خانواده در تلاش جهت بررسي عوامل اقتصاد كلان موثر بر اين شاخص است. روش: جهت برآورد الگوي تحقيق از روش ARDL استفاده شده و ضمن آزمون هاي مرتبط نتايج در دو بازه كوتاهمدت و بلندمدت ارائه شده است. يافته ها: نتايج نشان مي‌دهدكه رشدتوليد ناخالص داخلي د كوتاه مدت وبلند مدت ب تمايل به تاهل داراي اثرمثبت ومعنادار است وبنابراين در دوران رونق اقتصادي با افزايش سطح درآمدهاي خانوار، تمايل آنها به حفظ رابطه مشترك بيشتر ميگردد. دركوتاه و بلند مدت متغير ضريب جيني ونابرابري توزيع درآمد ب تمايل به تاهل اثر منفي و معنادار دارد. نتايج نشان مي‌دهد نرخ بيكاري و نرخ تورم حداقل در كوتاه مدت اثر مثبت و معني‌دار بر شاخص تمايل به تاهل داردكه مي‌تواند ازكاهش طلاق به جهت صرفه‌هاي به مقياس زندگي مشترك، افزايش ازدواج به جهت تسهيم درهزينه‌ها وجلوگيري ازتحميل هزينه‌هاي انجام طلاق منتج گردد. با افزايش سرمايه انساني، تصميم به تاهل به جهت تاثير بر چانه‌زني افراد تحت تاثير قرار گرفته و تمايل به تاهل بطور معناداري كاهش مي‌يابد.

Introduction: The New Home Economy is known for the founding of the early literature by Samuelson and its expansion by Becker. The existence of proven correlations between the decision to marry with strategic variables such as marriage rate, birth rate, marriage age, and divorce rate undoubtedly highlights the importance of identifying marital desire behaviors to influence other important social categories. The present study, while introducing the marital desire index as an explanatory component of the status of family formation and dissolution, is trying to examine the macroeconomic factors affecting this index. Methods: ARDL method was used to estimate the research model and while performing related tests, the results were presented in both the short and long term. Findings: The results show that the growth of GDP in the short and long term has a positive and significant effect on the marital desire index. In the short and long term, the Gini coefficient and income inequality has a negative and significant effect on the marital desire index. The unemployment rate and inflation rate at least in the short term have a positive and significant effect on the marital desire index. Inflation also has a positive effect on the marital desire index in the long run. We can expect that in periods of economic prosperity, married to rising despite high rates of inflation lasting negative effects on the purchasing power of households on welfare and leaves