نقش انگيزه هاي سايه در طلاق عاطفي و استراتژي هاي مقابله با آن

The Role of Unconscious Motivations in Emotional Separation: Strategies to tackle it

طلاق عاطفي، يكي از آسيب هايي است كه خانواده ها بدان مبتلا مي شوند درصورت رخداد اين پديده، زن و شوهر زير يك سقف زندگي ميكنند در حالي كه ارتباطات بين آن ها كاملاً قطع شده و نسبت به هم بي تفاوت هستند. پژوهش حاضر به دنبال درك علل طلاق عاطفي، كشف انگيزه هاي سايه و نوع استراتژي هاي انتخابي زنان براي مقابله با آن است. روش پژوهش، كيفي و بر پايه راهبردهاي نظريه داده بنياد )گرانددتئوري( مي باشد. جامعه، نمونه ، زنان متأهل خانه داري بودند كه حداقل پنج سال از ازدواجشان گذشته باشد و در حال زندگي با همسرشان هستند. با در نظر گرفتن لزوم اشباع نمونه ها با 15 نفر از زناني كه شرايط طلاق عاطفي را تجربه كرده اند؛ مصاحبه شد نمونه ها به روش گلوله برفي شناسايي شدند. اطلاعات از طريق مصاحبة عميق )مصاحبه نيمه ساخت يافته( با افراد نمونه، جمع آوري و با استفاده از شيوه ي كدگذاري تحليل شده است. سه نوع كدگذاري باز، محوري و انتخابي مورد استفاده قرارگرفته است وبرمبناي تحليل انجام شده مدل پارادايمي ترسيم شده است.نتايج بررسي حاضر نشان مي دهد كه زنان در مواجهه با طلاق عاطفي، معمولا به ترتيب سه استراتژي را به كار مي برند: 1 -استراتژي هاي ترميمي و اصلاح طلبانه 2 -استراتژي هاي انتقامجويانه 3 -استراتژي هاي آرامش طلبانه. همچنين يافته ها نشان مي دهند كه طلاق عاطفي تحت تأثير دو نوع انگيزه قراردارد: 1 . انگيزه هاي اصلي:مانند داشتن فرزندان مشترك و و ابستگي اقتصادي زن به شوهر و ترس از تنهايي است. 2 . انگيزه هاي سايه، مانند ترس از حرف مردم، نگراني از طرد شدن از سوي خانواده و فاميل، باورهاي خرافي و انگ نامطلوب طلاق در فرهنگ سنتي.

Emotional separation is one of the damages that families face. If this happens, the couple lives together while their internal relationship is completely cut and feels apathetic about each other. The present study attempted to recognize the reasons of emotional separation, to discover the unconscious motivations and the kind of strategies that women choose to face it. The design of the study is qualitative and based on the strategies of the grand theory. The study sample was the married housewives that have lived at least for 5 years with their husbands. The researcher interviewed 15 women who had experienced the condition of emotional separation with as many replications as possible. The members of the study sample were recognized gradually through snowball sampling. The data were collected via unstructured interviews with the sample and were analyzed based on codification method. Three codification methods including open, basic and selective were used, and the paradigm model was drawn based on data analysis. The results of the study revealed that women use hierarchically three strategies while facing emotional separation: 1- corrective and reformist strategies 2- revengeful strategies 3- peaceful strategies. Moreover, the findings showed that emotional separation is affected by two types of motivations: 1-main motivation like taking care of common children and economic dependence of woman on her husband and fear of loneliness. 2- Unconscious motivation like the fear of being downgraded, the anxiety of being rejected by the family members, superstitions, and unpleasant label of separation in traditional culture.