بررسي رابطه بين فشارزاهاي سازماني با رفتار ضد توليد در سربازان وظيفه

Consider of relationship between organizational stressors and anti-production behavior in conscripts

مقدمه: اين پژوهش با هدف بررسي رابطه بين فشارزاهاي سازماني با رفتارهاي ضدتوليد در كاركنان وظيفه صورت گرفته است. به‌طوركلي مي‌توان گفت كه به‌دليل فشار‌هاي رواني موجود در سازمان، توجه به عوامل ايجاد كنندۀ فشار در سازمان ضروري است. روش: جامعه آماري اين پژوهش را سربازان و افسران وظيفه دانشگاه علوم انتظامي امين تشكيل دادند كه از اين تعداد 118 نفر بر اساس جدول مورگان از طريق نمونه‌گيري تصادفي طبقه‌اي انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع توصيفي همبستگي مي‌باشد. ابزارهاي پژوهش شامل: پرسشنامه رفتار ضدتوليد و مقياس سنجش فشارزاهاي سازماني است. يافته‌ها: نتايج حاصل از پژوهش نشان داد كه بين همه فشارزاهاي سازماني با رفتارهاي ضدتوليد سربازان رابطه معني‌دار مثبتي وجود دارد كه در عوامل نوع شغل، نقش افراد و روابط با همكاران رابطه معنادار بوده ولي با عوامل ساختار سازماني رابطه معنادار نبود. نتيجه‌گيري: نخست آنكه، سازمان با به حداكثر رساندن تناسب ويژگي‌هاي شخصيتي و مهارت افرد وظيفه با پست موردنظر مقدار فراواني از فشار رواني و رفتارهاي ضدتوليد را كاهش دهد و دوم آنكه هر اندازه مديران و سرپرستان بيشتر بتوانند ارتباط مؤثرتري با سربازان وظيفه برقرار كنند سربازان كمتر دچار فشار رواني مي‌شوند و رفتارهاي ضدتوليد آنان نيز كاهش مي‌يابد.

Introduction: The aim of this study was to consider the relationship between organizational stressors and counterproductive behaviors in soldiers. In general, it can be said that due to the psychological pressures in the organization, it is necessary to pay attention to the factors that cause stress in the organization. Method: The statistical society of this study consisted of soldiers and duty officers of Amin University of Law Enforcement Sciences, from which 118 people were selected based on Morgan table through stratified random sampling. The research method is descriptive correlation. Research tools include: Anti-Production Behavior Questionnaire and Organizational Stress Scale. Findings: The results indicated that there is a significant positive relationship between all organizational stressors and soldiers' counterproductive behaviors, which was significant in terms of job type, role of individuals and relationships with colleagues, but was not significant with organizational structure. Conclusion: First, the organization reduces the amount of stress and counterproductive behaviors by maximizing the fit of personality traits and skills of soldiers with the desired position, and second, the more managers and supervisors can communicate more effectively with conscripts, the fewer soldiers They become stressed and their counterproductive behaviors decrease.