عنوان مقاله :
طبيعتگرايي يا مضمون هستيشناختي؟ فيزيكاليسم و ذهنيت بنيادي: يك رويكرد تاريخي
پديد آورندگان :
بيكران بهشت ، حامد مركز تحقيقات سياست علمي كشور - گروه مطالعات نظري علم
كليدواژه :
فيزيكاليسم , طبيعتگرايي روششناختي , ذهنيت بنيادي , شبهتبيينگر , خداي رخنهپوش
چكيده فارسي :
بيشترِ فيزيكاليستها بر اين باورند كه فيزيكاليسم ديدگاهي است كه اساساً وجود ذهنيت بنيادي را چه در قالب جوهر و چه در قالب ويژگي رد ميكند. بنابراين، با توجه به اينكه فيزيكاليستها عمدتاً از پسيني بودن فيزيكاليسم نيز دفاع ميكنند، به نظر آنها اگر در نظريه علميِ (فيزيكيِ) آينده، ذهنيت بنيادي به عنوان مفهومي فيزيكي پذيرفته شود، فيزيكاليسم اِبطال خواهد شد. در مقابل، برخي فيلسوفان هم هستند كه باور دارند كه هسته اصليِ فيزيكاليسم تسليم بودن در برابر متافيزيكِ علم (مخصوصاً فيزيك) است؛ آنچه ميتوان آن را علمگرايي خواند و ربط وثيقي با طبيعتگراييِ روششناختي دارد. از اينرو، طبق نظر اين گروه، اگر فيزيكدانان در آينده، ذهنيت بنيادي را به عنوان بخشي از نظريه فيزيكي بپذيرند، فيزيكاليسم اِبطال نميشود و فيزيكاليستها به طور سازگار ذهنيت بنيادي را به عنوان امري فيزيكي خواهند پذيرفت (يا بايد چنين كنند). در اين مقاله، استدلال ميكنم كه شواهد تاريخي بهنفعِ تلقي دوم از فيزيكاليسم است. نخست، برخي شواهد تاريخي را برميشمرم كه به نظر ميرسد نشان ميدهند كه ريشه تاريخيِ فيزيكاليسم، شكست آن دسته از تبيينها – شبهتبيينها – بوده است كه با توسل به هستندههاي غيرفيزيكيِ فوقطبيعي عرضه ميشدهاند. دوم، نشان ميدهم كه در برخي از نخستين تحليلهاي ماديگرايي –سَلَف تاريخيِ فيزيكاليسم– در ابتداي قرن بيستم، فيلسوفان اين ديدگاه را در سايه همان ريشه تاريخيِ مذكور ميفهميدهاند.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فلسفي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فلسفي