عنوان مقاله :
روشنگري و سلطه: نقدي بر تحليلهاي فوكو از گفتمان رهاييبخش روشنگري
پديد آورندگان :
نوري ، مرتضي دانشگاه شهيد بهشتي - گروه فلسفه
كليدواژه :
روشنگري , ضد روشنگري , روابط قدرت , جامعه انضباطي , هنجاريّت , رهاييبخشي
چكيده فارسي :
ميشل فوكو عمدتاً به عنوان يكي از چهرههاي معاصر جنبش ضد روشنگري شناخته ميشود. تحليلهاي او از نوعي خودفريبي در نهادهاي سياسياجتماعيِ بهميراثرسيده از روشنگري پرده ميدارد كه به دلايلي بهظاهر موجه و انساندوستانه، شرايط سلطه و انقياد را بيش از پيش تسهيل ميكنند. در اين مقاله، قصد دارم با تكيه بر آراي چندتن از منتقدان اصلي فوكو، از جمله ريچارد رورتي، يورگن هابرماس و مايكل والزر نشان دهم كه به رغم تلاش فوكو براي پرهيز از هرگونه توسل به مفاهيم هنجاريني چون حقيقت، رهايي، اصلاح و پيشرفت، در لايههاي زيرين تحليلهاي او بايستگي چنين ارزشهايي پيشفرض گرفته ميشود و او خواه ناخواه از يك «هنجاريت پنهان» سود ميبرد. مفهوم «قدرت» در تحليلهاي او ميان دلالتي خنثي و توصيفي از يك سو، و دلالتي منفي و سرزنشبار از سوي ديگر، در نوسان است و هراس از مقيد شدن به موضع مشخصي كه ناآگاهانه گرفتار معناي همهشمول قدرت باشد، فوكو را از تفكيك اين دو دلالت ناهمگون بر حذر ميدارد. نشان خواهم داد كه اين ابهام مفهوم قدرت، در نهايت باعث ميشود فوكو در ارزيابي نقش رهاييبخش برخي از نهادهاي روشنگري مرتكب نوعي يكجانبهنگري و بيانصافي شود.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فلسفي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي فلسفي