بررسي رويكرد رسانه‌اي دو جريان برجسته سياسي ايران به اعتراض‌هاي مردم آمريكا پس از قتل جرج فلويد و ارزيابي برخي پيامدهاي آن از منظر تعامل‌هاي بين‌المللي

قتل جرج فلويد، در داخل و خارج آمريكا، منشأ آثار و پيامدهاي متنوعي شد. روايت رسانه‌ها از اين واقعه، هم در شكل‌گيري اعتراض‌هاي گوناگون و هم در بروز تحول‌هاي مهم داخل و خارج آمريكا تأثيرگذار بود. مقاله حاضر، اين واقعه و اعتراض‌هاي ضد نژادپرستانه متعاقب آن را در آمريكا، از دريچه بازتاب‌هاي رسانه‌اي دو جريان سياسي شناخته‌شده در ايران مورد بررسي قرار داده است. پژوهش حاضر، بر اساس روش تحليل محتواي كيفي و به صورت گردآوري و استقراي داده‌هاي رسانه‌هاي انتخاب‌شده از دو جريان سياسي مهم ايران، سامان يافته و ضمن توصيف نحوه عملكرد اين رسانه‌ها و ارائه برخي آمار و داده‌هاي كمي معنادار در اين زمينه، تحليلي از داده‌ها از منظر نظريه برجسته‌سازي هدف‌دار ارائه و در پايان گمانه‌زني كرده كه عملكرد رسانه‌اي دو جريان سياسي شناخته‌شده، در ايران فارغ از پيام‌هاي آشكار و ضمني براي مخاطبان داخلي، چه آثار و نتايجي در عرصه روابط بين‌المللي، در پنج سطح مطرح‌شده در بر دارند. يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد كه ساختار رسانه‌اي موجود در ايران و ارتباط رسانه‌ها با مراجع رسمي كشور، تاثير غير قابل ترديدي بر شيوه بازتاب اعتراض‌هاي پس از قتل جرج فلويد بر جاي گذاشته و همين امر، فعاليت حرفه‌اي بي‌طرف و مستقل رسانه‌اي را، در خصوص وقايع آمريكا، با چالش مواجه ساخته است. برجسته‌سازي رسانه‌اي وقايع آمريكا، به عنوان نمادي از تبعيض ساختارمند و همه‌جانبه در اين كشور و نشانه‌اي از فروپاشي الگوي ليبراليسم و در مقابل آن، بي‌توجهي به بسياري از رويدادها و انعكاس محدود وقايع در حد اعتراض‌هاي موردي در يك جامعه دموكراتيك و تذكردهي غيرمستقيم به وضعيت داخلي خود ما، در حوزه نوع مواجهه با اعتراض‌هاي مردمي، دو رويكردي است كه در رسانه‌هاي ايران از طيف اصولگرا و اصلاح‌طلب بازتاب يافت. هر يك از اين دو رويكرد، با جريان‌هاي رسانه‌اي ديگر كشورها، وجوه اشتراك يا تفاوت معنادار دارند.