عنوان مقاله :
ارزيابي تنوع جوامع گياهي زاگرس مياني در ارتباط با تغييرات تيپ پوشش گياهي، فيزيوگرافي و خاك
پديد آورندگان :
ميرآزادي ، زهرا دانشگاه لرستان - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه جنگلداري , پيله ور ، بابك دانشگاه لرستان - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه جنگلداري , جعفري سرابي ، حمزه دانشگاه لرستان - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي , نادي ، حديث دانشگاه كردستان - گروه جنگلداري
كليدواژه :
تنوع گياهي , تيپ هاي جنگلي , زاگرس , ويژگي هاي خاك
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: بررسي همه جانبه تغييرات پوشش گياهي مستلزم در نظر گرفتن تمام عوامل موثر و مداخله گر در اكوسيستم است. جنگلهاي زاگرس به عنوان يكي از مهمترين بومسازگانهاي جنگلي ايران از پوششگياهي(درختان، درختچهها و گونههاي علفي) متنوعي برخوردار ميباشد. شناسايي دقيق پوشش گياهي و آگاهي از نقش بومشناختي آنها ميتواند در حفاظت منابع طبيعي و توسعه پايدار كمك شاياني نمايد. پژوهش حاضر با هدف بررسي تغييرات پوشش گياهي علفي در جنگل هاي هشتاد پهلو در استان لرستان انجام گرفت.مواد و روش ها: بدين منظور پس از تيپ بندي فيزيونوميك منطقه، تعداد 21 قطعه نمونه چند اندازه اي اصلاح شده ويتاكر به صورت تصادفي در تيپ رويشي بلوط ايراني خالص، تيپ آميخته بلوط كيكم، تيپ آميخته دافنه، گون و راناس و تيپ مراتع بالادست (گونه هاي علفي و مرتعي) پياده گرديد. در قطعات نمونه 250 متر مربعي(10×25) ابعاد تاج پوشش تمامي درختان، عوامل فيزيوگرافي از جمله درصد و جهت شيب و ارتفاع از سطح دريا اندازه گيري و نمونه هاي مركب خاك نيز از عمق 30-0 سانتي متري برداشت شد. همچنين در ريز قطعات نمونه 0/25 متر مربعي (1×0/25) نيز حضور و درصد پوشش گونه هاي علفي ثبت گرديد. پس از اندازه گيري شاخص هاي تنوع گياهي از جمله شاخص مارگالف، منهينيك و شانون وينر و اندازه گيري برخي از مشخصه هاي فيزيكي و شيميايي خاك در آزمايشگاه، مهمترين عوامل محيطي موثر بر شاخص هاي تنوع در تيپ هاي مختلف رويشي با استفاده از تجزيه مؤلفه هاي اصلي (PCA) بررسي شد.يافته ها: طبق نتايج اختلاف معني داري در مقادير شاخص هاي غناي گونه اي مارگالف و منهينيك، جهت، شيب، ارتفاع از سطح دريا و درصد تاج پوشش درختان بين تيپ هاي مختلف مشاهده شد (0/05 p). در حاليكه اين تيپ ها فاقد اختلاف معني دار در شاخص هاي تنوع، غالبيت و يكنواختي سيمپسون و پايلو بودند. با اين وجود بيشترين ميزان شاخص منهينيك و مارگالف در تيپ رويشي بلوط ايراني مشاهده شد. درحاليكه تيپ مراتع بالادست داراي كمترين ميزان شاخص هاي غنا و تاج پوشش درختي و بيشترين ميزان شيب و ارتفاع از سطح دريا بود. ضمن اينكه متغيرهاي خاكي پتاسيم و منيزيم قابل جذب همبستگي معني داري با مقادير شاخص هاي منهينيك، مارگالف، سيمپسون و شانون وينر داشتند. طبق نتايج PCA، شاخص هاي غالبيت، تنوع و غناي گونه اي (متغيرهاي سازنده مؤلفه اول)، متغيرهاي خاكي (متغيرهاي سازنده مؤلفه دوم) و در نهايت متغيرهاي فيزيوگرافي ارتفاع، شيب و ميزان تاج پوشش (متغيرهاي سازنده مؤلفه سوم) به ترتيب بيشترين درصد تغييرات جامعه علفي منطقه را تشريح مي كنند.نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي اين پژوهش مي توان اذعان داشت كه با توجه به گسترشگاه وسيع جنگل هاي زاگرس، توجه همزمان به سه مؤلفه تيپ هاي جنگلي، فيزيوگرافي و خاك مي توانند به نحو مطلوبي نمايانگر تغييرات پوشش گياهي اشكوب علفي زاگرس باشند و در مديريت اين جنگل ها مورد توجه قرار گيرند.
عنوان نشريه :
بوم شناسي جنگل هاي ايران
عنوان نشريه :
بوم شناسي جنگل هاي ايران