نقد و بررسي ديدگاه نوانديشان ديني معاصر مبتني بر عدم نزول دين

يكي از بحث هايي كه در دين شناسي بيش از هر موضوع ديگري در دوره مدرن به آن دامن زده شده بحث قرائتهاي مختلف از دين يا چنانكه شبستري تعبير مي كند قرائت انساني از دين است. سابقه چنين مباحثي درجهان عرب به نصر حامد ابوزيد و پس از آن در كشور ما به آقايان سروش و شبستري مي رسد.مسئله اصلي مقاله پرداختن به آراء آقاي شبستري و ديدگاه او درباره عدم نزول دين است. مدعاي اصلي وي اين است كه خداوند هيچ ديني نازل نكرده است زيرا اگر خدا دين نازل كرده بود بايد به نحوي در قرآن به آن تصريح مي شد در حالي كه چنين تصريحي وجود ندارد. در اين مقاله تلاش كرده ايم پس از بيان مباني شبستري مدعيات او را به شكلي منطقي صورت بندي و عدم اعتبار استدلال هاي او را روشن و نشان دهيم برداشتي كه شبستري از دين به دست مي دهد به ضد خود تبديل و سخنان وي در هر حال مستلزم پذيرش قرآن به عنوان كلام خداوند است .