عنوان مقاله :
تحليل تأثير طرحوارۀ تعادل در مفهومسازي شيطان/ابليس در قرآن كريم: رويكرد شناختي
پديد آورندگان :
آبادي ، فاطمه داﻧﺸﮕﺎه اﻟﺰﻫﺮا(س) - ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم ﻗﺮآن و ﺣﺪﯾﺚ , فتاحي زاده ، فتحيه داﻧﺸﮕﺎه اﻟﺰﻫﺮا(س) - ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم ﻗﺮآن و ﺣﺪﯾﺚ , افراشي ، آزيتا ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ - پژوﻫﺸﮑﺪه زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ - ﮔﺮوه زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺣﻮزه ﻧﻈﺮي
كليدواژه :
ﺷﯿﻄﺎن , زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ , ﻃﺮح واژه ﺗﻌﺎدل
چكيده فارسي :
بر مبناي مطالعات شناختي، انسان مفاهيم انتزاعي را بر مبناي مفاهيم تجربهپذير درك ميكند. قرآن كريم در قالب متني زباني مفاهيم انتزاعي و خارج از محدودۀ ادراك حسي انسان را بر مبناي مفاهيم حسي و ملموس مفهومسازي كرده است. در اين پژوهش تلاش شده است با بهرهگيري از زبانشناسي شناختي، الگوي مفهومسازي شيطان در قرآن بر مبناي طرحوارۀ تعادل بررسي شود؛ اين طرحواره نقش مهمي در انسجامبخشي جنبههاي مختلف فهم انسان دارد و در مفهومسازي شيطان در قرآن ديده ميشود. در قرآن دو الگوي مفهومسازي بر مبناي طرحوارۀ تعادل وجود دارد: 1 شيطان، خود را عامل ايجاد تعادل و ثبات ابدي و مكمل تعادلي معرفي ميكند كه خدا براي انسان ايجاد كرده است و انسان را با تكيه بر تجربۀ مطلوب وي از حالت تعادل به پيروي از خود سوق ميدهد؛ 2 خداوند با نسبتدادن مفاهيمي همچون فتنه، رجز، رجس، نزغ، مريد، خبط و استفزاز، شيطان را عامل برهمزنندۀ تعادل در جنبههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي ازجمله روابط انسان با خدا، رابطۀ افراد خانواده و افراد جامعه، معرفي و او را برهمزنندۀ تعادل اقتصادي جامعه، عامل ايجاد آشوب اجتماعي و ايجاد اضطراب و بيتعادلي ذهني در افراد ميداند و به اين ترتيب، با بهرهگيري از تجربۀ نامطلوب انسان از بيتعادلي كه آن را ازطريق قواي ادراك حسي دريافت كرده است، مفهوم شيطان و پيروي از او را بهصورت كاملاً ملموس در ذهن انسان به تصوير ميكشد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناختي قرآن
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناختي قرآن