عنوان مقاله :
خاستگاه و براهين عدالت در ديدگاه رالز و علامه طباطبائي
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
محسنزاده، محمدعلي دانشگاه اديان و مذاهب , واعظي، احمد دانشگاه باقرالعلوم (ع) - گروه فلسفه , جعفرطياري، مصطفي دانشگاه اديان و مذاهب - گروه شيعه شناسي
كليدواژه :
علامه طباطبائي , جان رالز , فلسفة سياسي , براهين عدالت , ادراكات اعتباري
چكيده فارسي :
از انديشمندان و فيلسوفان معاصر، جان رالرز در ميان غربيان و علامه طباطبائي در ميان مسلمانان مهمترين نظرية عدالت سالهاي اخير را وضع و تبيين كردهاند. جان رالز در نظرية عدالت خود، موسوم به «عدالت بهمثابة انصاف» ـ كه مبتني بر اصول مكتب ليبراليسم و رويكرد قراردادگرايي صورتبندي شده است ـ از «وضع نخستين» آغاز ميكند و دو اصل عدالت خود، يعني «آزادي» و «تمايز» را بهنحوي وضع ميكند كه هر فردي از افراد جامعه، داراي حقي مساوي نسبتبه گستردهترين مجموعة كامل از آزاديهاي اساسي باشد و درعينحال نابرابري و تفاوت انسانها در برخورداري آنان از خيرات يادشده را در موقعيتهاي خاص موجه ميسازد و در اين مسير از شش برهان مختلف، از جمله «قرارداد اجتماعي»، «عقلانيت» و «اجماع همپوشاني»، براي نظرية خود بهره ميجويد.
علامه طباطبائي(ره) نيز بهمثابة فيلسوفي مسلمان و مفسري حاذق، با تأسيس نظرية ادراكات اعتباري، ارزش عدالت را پس از تشكيل جامعة انساني در حوزة حسن و قبحِ افعال تبيين ميكند و اداركات اعتباري را مفاهيمي وهمي، اما داراي آثار واقعي ميداند كه از اصل سودجويي و خوي استخدامگري انسان نشئت گرفته است. اين تحقيق به شرح اين مسئله پرداخته كه خوي «حب ذات» چگونه انسان را به دوست داشتن خويشتن و از آنجا به دوست داشتن ديگر انسانها به عنوان همنوعش سوق داده است؛ تا اينكه با او انس ميگيرد و بدو نزديك ميشود و بدين ترتيب اجتماع را شكل ميدهد؛ و در بسترِ چنين اجتماعي، عملاً استفاده از همنوع يا استخدام او بهنفع اين احساس غريزي شكل ميگيرد.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين
عنوان نشريه :
معرفت سياسي