عنوان مقاله :
بررسي مقايسهاي عناصر نمايشنامه در آثار نمايشي محمود دولتآبادي و سعدالله ونوس براساس ديدگاه ارسطو (مورد پژوهانه: نمايشنامه تنگنا و نمايشنامه بائع الدبس الفقير)
عنوان به زبان ديگر :
A Comparative Study of the Elements of the Play in the Plays of Mahmoud Dolatabadi and Sadollah Venus Based on Aristotle (Case study: the play Tangna and the play Ba'i Al-Dabs Al-Faqir
پديد آورندگان :
عموري، نعيم دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده الهيات و معارف اسلامي - گروه زبان و ادبيات عربي، اهواز، ايران , آهيخته، طاهره دانشگاه شهيد چمران اهواز - دانشكده الهيات و معارف اسلامي، اهواز، ايران
كليدواژه :
عناصر , نمايشنامه , ارسطو , تنگنا , بائع الدبس الفقير
چكيده فارسي :
ازآنجا كه ساختار نمايشنامه بر پايه داستان است، هر نمايشنامه بايستي داراي ساختاري معين باشد تا خللي در داستان آن به وجود نيايد؛ بنابراين نمايشنامهها نيز بهمانند داستانها داراي عناصري ويژه هستند كه بررسي و تحليل آنها در پژوهشهاي امروزي، امري مهم تلقي ميشود. پژوهش حاضر با روش تحليلي- توصيفي به بررسي مقايسهاي عناصر نمايشنامه در دو نمايشنامه تنگنا اثر محمود دولتآبادي از نويسندگان بزرگ معاصر ايران و بائع الدبس الفقير اثر سعدالله ونوس نمايشنامهنويس معاصر سوري، با تكيه بر ديدگاه ارسطو، ميپردازد. بر اساس يافتههاي اين پژوهش، هر دو نويسنده، نمايشنامه هاي خود را برمبناي يكسري اصول و عناصر نگاشتهاند. در اين ميان، همۀ عناصر ارسطو در دو نمايشنامه وجود دارد مگر ريتم و آواز كه جايگاه ويژهاي در نمايشنامه تنگنا ندارد امّا تفاوتهايي در برخي عناصر ديگر به چشم ميآيد؛ آنگاه كه در عنصر شخصيت، تمام شخصيتهاي نمايشنامه دولتآبادي، فرعي هستند؛ در حالي كه نمايشنامه ونوس، داراي شخصيتي محوري است كه تمامي شخصيتهاي فرعي پيرامون وي ميگردند و همچنين نوع بيان در دو اثر متفاوت است و اينكه منظره نمايشي نمايشنامه ونوس در چند پرده آمده در حالي كه كلّ نمايشنامه دولتآبادي در صحن خانهاي قديمي به نمايش درآمده است.
چكيده لاتين :
Since the structure of the play is based on the story, each play must have a certain structure so that there is no gap in the story. Therefore, plays, like stories, have special elements that are important to study and analyze in today's research. The present study uses a descriptive-analytical method to compare the elements of the play in the two plays "Tengna" by Mahmoud Dolatabadi, one of the great contemporary writers of Iran, and Bae ol-debs al-Faqir by Sadollah Venus, a contemporary Syrian playwright, based on Aristotle's view. Based on the findings of this study, both authors have written their plays based on a series of principles and elements. In the meantime, all the elements of Aristotle are present in the two plays, except rhythm and song, which have no special place in the play "Tengna", but there are differences in some other elements, when in the character element, all the characters of Dolatabadi's play , Are subsidiary While the play of Venus has a central character that all the sub-characters revolve around him and also the type of expression in the two works is different and that the theatrical scene of the play of Venus appears in several scenes while the whole play of Dolatabadi in the courtyard of an old house On display.
چكيده عربي :
علماً بأن بنية المسرحية مبنية على القصة، يجب أن يكون لكل مسرحية بنية معينة حتى لا تكون هناك فجوة في القصّة. لذلك، تحتوي المسرحيات، مثل القصص، على عناصر خاصّة تعتبر دراستها وتحليلها مهمة في بحث اليوم. تستخدم الدراسة الحالية طريقة وصفية- تحليلية لمقارنة عناصر المسرحية في مسرحيتين، تنگنا (الضيق) لمحمود دولت آبادي، أحد الكتّاب الإيرانيين العظماء المعاصرين و «بائع الدبس الفقير» للكاتب المسرحي السوري المعاصر سعد الله فينوس، بناءً على وجهة نظر أرسطو. بناءً على نتائج هذه الدراسة، كتب المؤلفان مسرحياتهما بناءً على سلسلة من المبادئ والعناصر. في هذه الأثناء، جميع عناصر أرسطو موجود في المسرحيتين، باستثناء الإيقاع والأغنية التي ليس لها مكان خاص في المسرحية، ولكن هناك اختلافات في بعض العناصر الأخرى، عندما تكون في عنصر الشخصية، جميع الشخصيات في مسرحية دولتآبادي شخصيات فرعية بينما مسرحية فينوس يتمتع بشخصية مركزية تدور حوله جميع الشخصيات الفرعية وكذلك يختلف نوع التعبير في العملين وأن المشهد المسرحي لمسرحية فينوس يظهر في العديد من المشاهد بينما يتم عرض مسرحية دولتآبادي بأكملها في فناء منزل قديم.
عنوان نشريه :
كاوش نامه ادبيات تطبيقي