شماره ركورد :
1300954
عنوان مقاله :
نارسايي هاي جداول داده- ستانده متعارف در ايران و راهكار برون رفت در سنجش صادرات و واردات ارزش افزوده
عنوان به زبان ديگر :
Fallacies of Conventional Import Type Input-Output Table in Iran and Way out in Measuring Value-added in Exports and Imports
پديد آورندگان :
بانوئي، علي اصغر دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد - گروه توسعه و برنامه‌ريزي، ايران , عرب مازار يزدي، علي دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد، ايران , شركت، افسانه دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد، ايران , كياني راد، آذين دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد، ايران , صادقي، نگين دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد، ايران
تعداد صفحه :
34
از صفحه :
3
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
36
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
جدول واردات رقابتي , روش فرض تناسب واردات , ارزش افزوده داخلي در صادرات ناخالص , واردات ارزش افزوده
چكيده فارسي :
ظهور نظريه‌هاي نوين تجارت بين‌الملل به شكل «تجارت در كاركردها» در مقابل نظريه‌هاي سنتي «تجارت در كالاها» بستر تحولات نظام حسابداري بخشي را از جدول واردات رقابتي به جدول واردات غيررقابتي در قرن 21ام فراهم نمود. در پي اين تحولات، كشورهاي مختلف جهان محاسبه جدول واردات غيررقابتي را در دستور كار خود قرار داده‌اند. اما، در ايران دو نهاد رسمي از دهه 1350 جداول واردات رقابتي را محاسبه مي‌كنند كه داراي نارسايي‌هايي است.كانون توجه مقاله حاضر واكاوي اين نارسايي‌ها و ارائه راهكار حول سه پرسش است: يك- آيا با بكارگيري فرض تناسب واردات مي‌توان واردات را از جدول متقارن متعارف تفكيك و بدين ترتيب سازگاري و هماهنگي را بين آن دو برقرار نمود؟ دو- ارقام مستخرج از روش مذكور با جدول محاسبه شده چه ميزان اختلاف دارد؟ سه- انعطاف‌پذيري كداميك از دو نوع پايه‌هاي آماري (متعارف و داخلي) در تحليل نظريه‌هاي نوين تجارت بين‌الملل بيشتر است؟ يافته‌هاي كلي اين مطالعه در پاسخ به پرسش‌هاي مذكور و با استفاده از آخرين جدول آماري سال 1395 بانك مركزي، حاكي از آن است كه نخست هيچ‌گونه سازگاري و هماهنگي بين جدول مصرف واردات با جدول مصرف متعارف و جدول متقارن متعارف وجود ندارد. حال آن‌كه جدول پيشنهادي مقاله اين سازگاري را تضمين مي‌كند. دوم- خطاهاي آماري در سطح كلان بين مثبت 7/1 درصد و منفي 7/1 درصد است، حال آن‌كه دامنه اين خطاها از منظر جمع سطري بخش‌ها بين مثبت 5/72 درصد تا منفي 9/21 درصد را نشان مي‌دهند. سوم- جدول پيشنهادي اين مطالعه براي كاربرد نظريه‌هاي نوين تجارت بين‌الملل قابليت دارد و نتايج آن نشان مي‌دهند كه اقتصاد ايران 93/0 درصد ارزش‌افزوده در صادرات ناخالص خود را صادر مي-كند، حال آن‌‌كه تخصص‌گرايي عمودي آن معادل واردات ارزش‌افزوده است برابر با 07/0 درصد است و حاكي از آن است كه اقتصاد ايران هنوز در مراحل آغازين فرايند توليد قرار دارد.
چكيده لاتين :
The emergence of the new trade theories, known as “Trade-in-Steps” versus traditional theories “Trade-in-Goods” provided major changes in the sectoral accounting system from prevailing competitive import type in the 20th century to non-competitive type table in the 21 century. The former can be used to quantify the traditional theories but is unable to satisfy the new theories whereas the latter can provide the data requirements. To solve this issue, different countries have attempted to estimate non-competitive import type tables. But in Iran, two official institutions have been estimating competitive import type tables since the 1970s, which have aspects of these fallacies. The main purpose of this article is to explore different aspects of this fallacies and suggests a way out with the three following questions: One- Can the application of import proportionality assumption separate imports from the conventional symmetric table and hence set consistency between them? Second-How much is the statistical errors between the suggested table and the official table? Third- Which one of the two statistical bases (competitive and non-competitive imports type tables) has more flexibilities in quantifying the new trade theories? Using the latest survey-based input-output table of 2016, the results reveal that first, there is non-consistency between official estimated tables whereas the proposed tables guarantees such consistency. Second, the statistical errors at the macro level are between positive and negative 1.7 percent whereas at the sectoral level are between positive 72.5 to negative 21.9 percent. Third, the share of domestic value-added in growth exports is 93 percent whereas the share of vertical specialization (which is equivalence to the foreign value-added) is 7 percent which suggests that the Iranian economy is at the beginning of the production process chain.
سال انتشار :
1401
عنوان نشريه :
اقتصاد و تجارت نوين
فايل PDF :
8724681
لينک به اين مدرک :
بازگشت