عنوان مقاله :
عين القضات همداني و پسا ساختارگرايي (با تاكيد بر مفاهيم قرآني و عرفاني در آثار هنري)
عنوان به زبان ديگر :
Enalghozat of Hamedan and post-structuralism (with emphasis on Quranic and mystical concepts in works of art
پديد آورندگان :
امرايي، كورش دانشگاه آزاداسلامي واحدخرم آباد - گروه اديان و عرفان، خرم آباد، ايران , فتح الهي، علي دانشگاه آزاداسلامي واحدخرم آباد - گروه اديان و عرفان، خرم آباد، ايران , صحرايي، قاسم دانشگاه لرستان - گروه زبان و ادبيات فارسي، لرستان، ايران
كليدواژه :
عينالقضات همداني , مفاهيم قرآني , آثار هنري , پساساختارگرايي
چكيده فارسي :
عينالقضات همداني، عارف برجسته ايراني (قرن ششم ه.ق) در همدان متولد شد و در همان شهر در (525 ه.ق) به جرم ارتداد به قتل رسيد. عين القضات، انديشمندي بلندمرتبه و بيباك بود كه مورد رشك و حسد دشمنان قرار گرفت. يكي از آثار برجستۀ او تمهيدات است كه انديشههاي ژرفش در آن منعكس شده است. امروزه يكي از نظريات برجسته، پسساختارگرايي است. نقد شالوده شكنانه دريدا در تقابل با فلسفه هاي غالب غرب معنا مي شود. دريدا نفي متافيزيك حضور و نفي تقابل هاي دوگانه، نفي لوگوس محوري و مركزمحوري را در تعريف اصلي شالوده شكني قرار ميدهد. در اين ديدگاه، اگرچه دريدا از نفي كلام محوري در مقابل نوشتار، غياب در تقابل با حضور، حقيقت در تقابل با مجاز و ... سخن ميگويد، اما هدف او اين نيست كه نوشتار را بر گفتار، مجاز را بر حقيقت يا غياب را بر حضور ترجيح دهد؛ بلكه معتقد است كه متن ميتواند با نفي مؤلفه هاي متافيزيكي به معاني تازه و متعددي دست يابد. در اين پژوهش، براساس روش توصيفي- تحليلي، برخي از اين خصيصه هاي شالوده شكني مانند نفي تعريف واحد حقيقت و نفي حقيقت در مقابل مجاز، مرگ مؤلف، ايدئولوژي غالب متن از طريق نفي تقابلها و ارزشها مانند نفي تقابل ابليس در مقابل حضرت محمد(ص)، نفي كفر در مقابل ايمان... را بررسي كردهايم. اين مفاهيم قرآني در آثار هنري نيز منعكس شده است.
اهداف پژوهش
بازشناسي انديشههاي عينالقضات همداني و پساساختارگرايي؛
مطالعۀ تطبيقي انديشه هاي عين القضات همداني و پساساختارگرايي با تأكيد بر مفاهيم عرفاني در آثار هنري.
سؤالات پژوهش
مختصات انديشۀ عينالقضات همداني و دريدا چيست؟
مختصات انديشۀ عينالقضات همداني و پساساختارگرايي با تأكيد بر مفاهيم عرفاني در آثار هنري چگونه است؟
چكيده لاتين :
Derrida's groundbreaking critique of meaning is contrasted with the dominant philosophies of the West. Derrida puts the negation of metaphysics and the negation of dual contrasts, the negation of the central logos and the central axis in the main definition of the foundation of solidity. In this view, although Derrida speaks of the negation of word-centeredness in relation to writing, absence in opposition to presence, truth in opposition to what is permissible, etc., his aim is not to write on speech, what is permissible on truth. or prefer absence to presence; Rather, he believes that the text can achieve new and numerous meanings by denying the metaphysical components. In this research, based on the descriptive-analytical method, some of these groundbreaking features such as negation of the definition of the unit of truth and negation of truth versus permissible, author death, dominant ideology of the text through negation of confrontations and values such as negation We have examined the opposition of Iblis against Prophet Mohammad (PBUH), the denial of disbelief against faith ...
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي