عنوان مقاله :
تحليلي تاريخي از علمانگاري ارادۀ خداوند در كلام اماميه
پديد آورندگان :
اقوام كرباسي ، اكبر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
كليدواژه :
ارادۀ الهي , معتزله متأخر , معتزلۀ متقدم , داعي , علم به مصلحت
چكيده فارسي :
مطالعۀ تاريخ انديشههاي كلامي در قرون نخستين، بهروشني حاوي اين واقعيت است كه اراده در نظر متكلمان اماميۀ اين دوران، حقيقتي حادث و متمايز از علم و قدرت خداوند بوده است. علم انگاري ارادۀ خداوند اما، اگر چه در تاريخ كلام اسلامي نخستين بار در جريان كلاميِ اعتزال مطرح شد، اما در جريان كلام اماميه، اين متكلمان دوران ميانه - يعني مدرسه كلامي ري و حله - هستند كه در تبيين اراده چنين ديدگاهي را مطرح ميكنند. متكلمان اماميۀ اين دوران، اراده را به داعي و داعي را به علم به مصلحت درون فعل شناساندهاند. ميراث باقيمانده از اين گروه متكلمان، اگرچه در اين امر كه ارادۀ الهي امري حادث است يا قديم، مذبذب و در رفتوبرگشت است؛ با اين همه ميتوان بر پايه شواهدي، ايدۀ حدوث اراده بر قدمت آن را ترجيح داد. اين مقاله با روش كتابخانهاي و تحليل تاريخي در پي پاسخ به اين پرسش است كه چگونه اين گردش معرفتي در تبيين ارادۀ الهي رخ داده است. نتيجۀ تحليلهاي تاريخي اين پديده ما را بدين سو رهنمون ميكند كه متكلمان اين دوره از كلام اماميه به دليل فاصلهگيري كلام مرسوم از سامانۀ روايات اهلبيت(عليهم السّلام) و اقبال به جريان كلام اعتزالِ متأخر، تحليلها و تبيينهاي كلامي اين جريان كلامي را بهعنوان نسخههاي حل مشكلاتِ معرفتشناختي مطرحشده از سوي جريان فكر فلسفي پذيرفتند و در كلام اماميه وارد نمودند.