عنوان مقاله :
تحليلي بر پهلوانِ ذهنِ فردوسي
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان
پديد آورندگان :
خسروي شكيب، محمد دانشگاه لرستان - گروه زبان و ادبيات فارسي، ايران , جوادي، پروين دانشگاه آزاد اسلامي واحد خرمآباد - گروه زبان و ادبيات فارسي، ايران
كليدواژه :
شاهنامه , شالودهشكني , سيرت پهلواني , رستم , عليبن ابيطالب(ع)
چكيده فارسي :
رزمنامه ـ بزمنامة فردوسي يكي از برجستهترين شاهكارهاي ادبي جهان است كه پر از نام و سرگذشت پهلوانان، شاهان، ناميرايان، زنان و حتي ضدقهرمانان است؛ و بهنظر ميرسد كه در اين ميان برخلاف ديدگاه شارحان شاهنامه، پهلوانان اين اثر ارزشمند، چندان هم پهلوان نبودهاند و گاه حتي بويي از مرام پهلواني نبردهاند و چنان در خور و خواب و خشم و شهوت غرق شدهاند كه بههيچ عنوان شايستة نام پهلوان نيستند. پيوند تهمينه و رستم، نزاع گيو و طوس بر سر تصاحب دختري گريخته از خانه، حيله در كار كردن رستم و كشتن ناجوانمردانة سهراب و... نمونههاي بارزي هستند كه با منش پهلواني فرسنگها فاصله دارند و هيچ بعيد نيست كه اخلاق پهلواني بزرگترين گمشدة عصر فردوسي بوده باشد؛ بهويژه آنكه فردوسي از نظر زماني، فاصلة كوتاهي با عليبن ابيطالب(ع)، آن سرلوحة حقيقي پهلوانان عالم داشته است؛ و بسيار عجيب بهنظر ميرسد كه اين نكتة «اظهر منالشمس» تا به امروز از نگاه تيزبين شارحان شاهنامه و بزرگان عرصة ادب فارسي دور مانده است. نگارندگان اين مقاله چنين ميپندارند كه عنوان «پهلوان»ي كه فردوسي در قرن چهارم به برخي از شخصيتهاي شاهكار خويش داده است، مشابه همان عنوان «زاهد»ي است كه حافظ در قرن هشتم، دينفروشان دنياپرست را با آن به باد تمسخر گرفته است. اين مقاله به شيوة مطالعات كتابخانهاي تدوين شده و فارغ از ذكر ويژگيهاي سبكي و زباني شاهنامه، بر آن است تا با رويكرد شالودهشكني، تنها گوشههايي از خصايص پهلوانان شاهنامه را بيان كرده و به اثبات اين نكته بپردازد كه فردوسي به ريشخند برخي از شخصيتهاي شاهكار ادبي خود را «پهلوان» ناميده است؛ همانگونه كه حافظ از سرِ درد، رياكاران عصرخويش را زاهد و محتسب خوانده است.
چكيده لاتين :
no abstract