عنوان مقاله :
نسبت آگاهي با خودآگاهي: نقد ديدگاه كريگل با نظر به آراي ابن سينا
پديد آورندگان :
زمانيها ، حسين دانشگاه شاهد - گروه فلسفه و حكمت اسلامي
كليدواژه :
كريگل , ارسطو , ابنسينا , خودآگاهي حالت ذهني غيرتراگذار , آگاهي , تقدم خودآگاهي بر آگاهي
چكيده فارسي :
كريگل در آثار خود، ديدگاهي رايج در فلسفۀ ذهن را نقد كرده است كه براساس آن، رابطۀ مستقيم بين آگاهي و خودآگاهي وجود ندارد. وي مشكل اين ديدگاه را از اين جهت دانسته است كه طرفداران آن نتوانستهاند بين انواع متفاوت خودآگاهي، تمايز قائل شوند. كريگل پساز متمايزكردن چهار نوع خودآگاهي به اين نكته اشاره كرده است كه نوعي خودآگاهي وجود دارد كه مقدّم بر هرگونه خودآگاهي ديگر و ملازم با آگاهي است. اين خودآگاهي، خودآگاهي حالت ذهني غيرتراگذار نام دارد و درواقع، نوعي خودآگاهي است كه بهصورت ضمني، همراه با يك حالت ذهني آگاهانه تحقق مييابد و ريشه و بنيان نگاه اولشخص است. اين ديدگاه كريگل در تاريخ فلسفۀ غرب، سابقهاي ديرينه دارد؛ چنانكه ريشههاي آن را ميتوان در انديشۀ ارسطو يافت. ازنظر ارسطو موجود آگاه ازطريق يا درضمن آگاهي به غير، به خودآگاهي ميرسد. ابن سينا اين ديدگاه ارسطويي را در آثار خويش نقد كرده و ضمن تقسيمكردن خودآگاهي بر دو نوع متفاوت، شامل شعور بالذات و شعور بالشعور تأكيد كرده است كه نوع اول خودآگاهي، عين ذات و وجود خاص موجود آگاه است؛ لذا به هيچ وجه از وي جدا نميشود، وابسته به وجود هيچ غيري نيست و به همين دليل، مقدّم بر هر آگاهي ديگري است. اين نقد ابن سينا هرچند در اصل، متوجه ديدگاه ارسطويي است، ميتوان آن را به ديدگاه كريگل نيز وارد دانست.