كاربرد رويكرد سؤال پاسخ ترستوني در مقياس‌هاي گزينه بايست: ساختار عاملي پرسشنامه سبك‌هاي يادگيري كلب

زمينه: ويژگي‌هاي روان‌سنجي و ساختار عاملي ابزارهاي گزينه بايست مباحث بسياري را بين محققان ايجاد كرده است. بخش زيادي از اين مباحث، مربوط به سطحي بودن نتايج به‌دست‌آمده از ساختار دروني آن ها، به دليل ماهيت ايپسيتوي داده‌هاي مقياس گزينه‌بايست مي‌باشد. هدف: هدف از اين مطالعه، استفاده از رويكرد سؤال پاسخ ترستوني (TIRT) در نمره‌گذاري و بررسي ساختار عاملي مقياس‌هاي گزينه‌بايست بود. روش: جامعه آماري اين مطالعه دانشجويان دانشگاه علامه طباطبائي تهران بودند. از مدل TIRT در نمره‌گذاري و تحليل داده‌هاي حاصل از پرسشنامه سبك‌هاي يادگيري كلب (LSI) كه يك نسخه گزينه‌بايست مي‌باشد، استفاده شد. يافته ها: نتايج مدل TIRT در بررسي ساختار عاملي پرسشنامه سبك‌هاي يادگيري، نشان داد كه مدل چهار عاملي با داده‌ها برازش مناسبي داشت و همچنين، اگرچه ساختار همبستگي بين عوامل در مدل دو عاملي دو قطبي متعامد، مطابق با ساختار پيشنهادي كلب بود؛ اما اين مدل برازش مناسبي با داده‌ها نداشت. نتايج مدل رگرسيون لجستيك چندجمله‌اي (MLR) در بررسي رابطه سبك‌هاي يادگيري با جنسيت و رشته تحصيلي دانشجويان نشان داد كه متغير جنسيت سهمي در پيش‌بيني سبك‌هاي يادگيري ندارد (خي‌دو: 4/87، 0/05 P )، ولي مدل مربوط به رشته تحصيلي معنادار بود (خي‌دو: 305/26، 0/001 P ). همچنين نتايج ضرايب بتا و معناداري مدل نشان داد كه دانشجويان رشته‌هاي روانشناسي (بتا: 1/69، سطح‌معناداري: 0/01) و حقوق (بتا: 1/48، سطح‌معناداري: 0/01) بيشتر داراي سبك‌يادگيري واگرا و جذب‌كننده مي‌باشند. نتيجه‌گيري: اين يافته‌ها نشان داد رويكرد TIRT در حل مشكلات موجود در نمره‌گذاري و تحليل مقياس‌هاي FC به خوبي عمل مي‌كند و اين مي‌تواند موجب گسترش استفاده از اين مقياس‌ها شود. همچنين نتايج بررسي سبك‌هاي يادگيري بيانگر اين است كه در تدريس و آموزش به سبك‌هاي يادگيري دانشجويان توجه بيشتري شود و از روش‌هاي آموزشي متناسب با سبك‌هاي يادگيري آنان استفاده گردد.