عنوان مقاله :
نقد و بررسي نظريه تفسير سهلايهاي قرآن كريم
پديد آورندگان :
قدمي ، مرضيه دانشگاه اراك , احساني ، كيوان دانشگاه اراك - گروه قرآن و حديث , طبيبي ، عليرضا دانشگاه اراك - گروه قرآن و حديث , حسن بگي ، علي دانشگاه اراك - گروه قرآن و حديث
كليدواژه :
تفسير سه لايه , مباني تفسير , روش تفسير , نكونام , آرمين , درزي
چكيده فارسي :
نظريه تفسير سهلايهاي از سوي جعفر نكونام مطرح شده و آن به اين مضمون است كه تفسير روزآمد از قرآن در گرو به دست دادن سه لايه تفسيري تاريخي، فراتاريخي و عصري است. تفسير تاريخي ذكر معنايي است كه ميان عرب حجاز عصر پيامبر$ متعارف بود. تفسير فراتاريخي نيز عبارت از بيان معنايي كلي و خالي از مختصات قومي و تاريخي از آيات است؛ طوري كه آن معنا ميان همه اقوام بشري مقبول باشد. تفسير عصري عبارت از معنايي است كه با موارد و مصاديق عصر حاضر قابل انطباق باشد. برخي از مهمترين مباني نظريۀ تفسير سه لايهاي عبارتاند از: تاريخمندي قرآن، عرفي بودن زبان قرآن، حاشيه بر متن بودن قرآن. به نظر برخي از ناقدان مبناي تاريخمندي قرآن ناقض عموميت و جاودانگي قرآن دانسته شده است؛ منتها اين نظريه مدعي است كه تفسير سه لايهاي منافي عموميت و جاودانگي قرآن نيست و تاريخمندي قرآن فقط ناظر به لايه تاريخي است. امّا مبناي حاشيه بر متن بودن، معارض تبيان كل شيء بودن قرآن به شمار رفته است؛ اما در اين نظريه آيه مورد اشاره فقط ناظر به مسائلي دانسته شده كه در دوره رسالت پيامبر$ مطرح بوده است كه از آن به حاشيه تعبير شده است؛ نه تمام حاجات بشر تا ابد. در نقد ديگر مبناي عرفي بودن قرآن منافي حقانيت آموزههاي قرآن شمرده شده است؛ اما صاحب نظريه اين مبنا را مخل به حقانيت قرآن نمي داند؛ چرا كه قرآن با باورها و سنتهاي باطل مقابله كرده و وجود برخي از گزاره هاي باطل در قرآن از قبيل جدل و مماشات شمرده ميشود. ضمناً اين نظريه در برخي موارد با نظريات ابوزيد و فضلالرحمان مشابهتهايي دارد كه نو بودن آن را نفي مي كند. منتها نكونام بر اين نظر است كه نو بودن يك نظريه به تمايزات آن نظريه است و از جمله تمايزات اين نظريه اين است كه اين نظريه بر خلاف نظريه فضل الله كه فقط ناظر به آيات احكام بود، تمام آيات قرآن را اعم از آيات احكام و غير احكام در برميگيرد. و بالاخره از ديگر اشكالات اين نظريه مناسب نبودن تعبير لايه در عنوان نظريه و رجحان تعبير مرحله به جاي آن و نيز مناسب نبودن تعبير تفسير بر مرحله عصري و رجحان تعبير تطبيق به جاي آن است. منتها صاحب نظريه كاربرد اين تعابير را تسامحي دانسته و با تعريفي كه به دست مي دهد، مشكل را قابل رفع مي شمارد.