عنوان مقاله :
واكاوي و ريشه يابي عناصر جادويي بلاگردان در داستانهاي هزار و يك شب
پديد آورندگان :
خليفه ، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجفآباد - گروه زبان و ادبيات فارسي , ابراهيمي ، قربانعلي دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجفآباد - گروه زبان و ادبيات فارسي , چترايي عزيزآبادي ، مهرداد دانشگاه آزاد اسلامي واحد نجفآباد - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
جادو , بلاگرداني , هزار و يك شب , دگرديسي , اسطوره , افسانه
چكيده فارسي :
هدف و زمينه: هزار و يك شب يكي از متون كهن و كلاسيك فارسي است كه بلحاظ گستردگي محتوايي و اشارات آن به مفاهيم ساده و درعينحال عميقي كه در طول تاريخ دغدغۀ بشر بوده اند، تا به امروز محل بحث و بررسي بوده است. تنوع محتوايي و مفهومي اين اثر، زمينه ساز گسترده ترين بحثهاي ادبي، الاهياتي، فلسفي و نمادشناسانه از اين اثر شده است. اما يكي از مفاهيمي كه شايد چندانكه شايستۀ پردازش بوده، مورد اقبال قرار نگرفته، مسئلۀ دگرديسي انسان بر اساس جادو و در راستاي بلاگرداني در اين اثر سترگ است. هدف مقالۀ حاضر بررسي نقش و كاركرد عنصر جادو و ارتباط آن با بلاگرداني در داستانهاي هزار و يك شب است. روش مطالعه: اين پژوهش با رويكردي توصيفي -تحليلي و با استفاده از روش گردآوري اطلاعات بصورت كتابخانه اي انجام پذيرفته است. يافته ها: مفهوم جادو از ديرباز در ادبيات روايي و اساطير ملتها جايگاه ويژه اي داشته است. در اين داستانها، بويژه گونه هايي كه بشكلي سراپا خيالي، ايدۀ دگرديسي انسانها را طرح مي افكنند، رهيافتي بسوي ظرفيتهاي غني خيال پردازي در تقابل با پديده هاي طبيعي قابل تصوّر است. نتيجه گيري: در داستانهاي هزار و يك شب حضور پررنگ مفهوم جادو سبب ايجاد تعليقات داستاني و بعضاً گره گشاييهايي بوده است. همچنين روند ساختاري مفاهيمي از قبيل جادو و بلاگرداني در هزار و يك شب بيش از آنكه اين مفاهيم را در ساختِ اسطوره اي معنا كند، آنها را در تأثيرات متقابل بر جهان اسطوره نشان ميدهد.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي