عنوان مقاله :
ريخت شناسي داستان پهلوان ببربيان مطابق با نظريهي ولاديمير پراپ
پديد آورندگان :
تابان مهر (طالبان) ، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد ياسوج , خالق زاده ، محمد هادي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ياسوج , فاموري ، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ياسوج
كليدواژه :
روايت شناسي , ريخت شناسي , ساختارگرايي , منظومهي ببربيان , ولاديمير پراپ
چكيده فارسي :
امروزه در نقد ادبي با شناخت سازه ها و گزاره هاي يك اثر مي توان با ساختار آن آشنا شد. يكي از شاخه هاي نقد ادبي، با تكيه بر عناصر سازندهي اثر، روايت شناسي است. نظريه پردازان بزرگي در زمينهي روايت شناسي كار كرده و نظريات بسيار مهمي را ارائه دادهاند. بهترين شيوهي تحليل و دسته بندي ساختاري در داستان ها و قصه هاي اساطيري و حماسي، در ريخت شناسي ولاديمير پراپ (Vladimir Propp) مي توان يافت. تحليل رمزگاني پراپ به شناختي بايسته از سازه هاي روايات حماسي ياري مي رساند. سيويك خويشكاري و شخصيت هاي هفتگاني ريخت شناسي پراپ سبب مي شود حركت هاي تعادل، قهر و بحران و تعادل نهايي در روايت حماسي دريافت شود. در اين مقالهي تحليليتوصيفي سعي بر اين شده است ساختار حماسهي منظوم ببربيان كه از سرايندهاي نامعلـوم اسـت، با الهـام از نظريـهي ولاديمير پراپ روسـي بررســي شود. منظومهي ببربيان كه سده سرايش آن را پيش از عهد مغول و در حدود قرن ششم دانسته اند، در 477 بيت با دادخواهي گروهي از دادخواهان هندي آغاز مي شود و با كشتهشدن ببربيان توسط رستم و ازدواج او با دختر راي هند به پايان مي رسد. نتايج اين تحليل حاكي از اين است كه مي توان الگوي خويشكاري هاي مدنظر پراپ را در اين روايت حماسي اسطوره اي دريافت و با نمودگاري حركت هاي اصلي كه در بطن خود حركت هاي فرعي قرار داده، اين نظريه انطباق داده شود. در نمودگاري ريخت شناسانه اين روايت، سيويك خويشكاري مدنظر پراپ در قصه ها، هرچند بهصورت غيرمتوالي يافت شد. وجود هر هفت شخصيت روايت شناسي پراپ در اين منظومه نشانگر همساني و همگوني اين حماسه با روايت هاي مدنظر پراپ است. بسط روايت در اين منظومه ازطريق خويشكاري «كشمكش پيروزي» انجام شده است.