عنوان مقاله :
خوانش واپسنگر « قصهي شهر سنگستانِ» اخوان ثالث
پديد آورندگان :
محجوب ، فرشته دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
خوانش واپسنگر , ريفاتر , قصه ي شهر سنگستان , نشانه شناسي
چكيده فارسي :
«قصه ي شهر سنگستان» اخوان ثالث بهدليل ماهيت سياسي ـ اجتماعي و نيز ظرفيت هاي خاص و ساختار ديالكتيكي از برجسته ترين نمونه هاي شعر معاصر است. مقاله ي حاضر نخست به تبيين مباني نظري نقد نشانهشناسي ريفاتر پرداخته و سپس بر مبناي آن و به شيوه ي توصيفي ـ تحليلي شعر مذكور را ازمنظر خوانش «اكتشافي» و سپس «واپسنگر» بررسي كرده است. حاصل اين قياس مبين آن است كه «قصه ي شهر سنگستان» محصول بسط خاستگاه «يأس و نااميدي» است كه دلالتمندي شعر به آن وابسته است. اين خاستگاه ازطريق فرايندهايي همچون انباشت، تعين چندعاملي، تبدل و منظومه هاي توصيفي گسترش يافته است. مؤلفه هاي مذكور شعر را از سطح محاكات فراتر برده، آن را به منظومه اي دلالتمند و واحد مبدل و با نشانهشناسي نظام مند تحليل پذيركرده است. بدينترتيب مي توان دريافت اخوان در فرايند «انباشت»، در زنجيره ي دوم يعني «يأس و اندوه» كه بناي اصلي مبحث است، بهمنظور حقيقت نمايي بيشتر واژگاني عيني تر را برگزيده است. در «منظومه هاي توصيفي» منظومهي كلان «شاهزاده» بهدليل داشتن اقمار فلكيِ بيشتر، در رأس دو منظومهي خُرد ديگر قرار مي گيرد. اين امر مؤيد آن است كه شعر، گرد محور اين شخصيت و اموري كه بر آن مترتب است، مي چرخد. به مدد فرايند «بسط» نيز موضوعي انتزاعي (نااميدي) را به سه ايماژ متعين تبديل كرده كه هريك بر ديگري صحه مي گذارد و آن را تشديد مي كند.