عنوان مقاله :
نقش آموزش برخط در پرورش خودفرماني فردي دانشجويان با تأكيد بر سازهگرايي اجتماعي
پديد آورندگان :
مرادي ، امير دانشگاه فرهنگيان كرمانشاه - گروه علومتربيتي و روانشناسي , ضرغامي همراه ، سعيد دانشگاه خوارزمي - دانشكده علومتربيتي و روانشناسي - گروه فلسفه تعليم و تربيت
كليدواژه :
آموزش برخط , خودفرماني فردي , سازه گرايي اجتماعي
چكيده فارسي :
پيشينه و اهداف: آموزش برخط در بستر مجازي و از طريق اينترنت انجام مي شود و هدف آن فراهم آوردن فرصت هايي براي آموختن است و خودفرماني فردي دانشجويان در فرايند ياددهي يادگيري يكي از عوامل تحقق اين هدف است. لذا يكي از رسالت هاي دانشگاه ها، پرورش دانشجويان داراي منش خودفرماني بوده تا هماهنگ با ارزش هايي كه پذيرفته اند زندگي كنند و اگر در پرورش چنين دانشجوياني موفق عمل نكنند؛ در دو حوزه آموزش و پژوهش نيز موفقيت چنداني به دست نخواهند آورد. از سوي ديگر، فناوري آموزش برخط ابزاري خنثي نبوده و مي تواند به ازاي تضعيف برخي از جنبه هاي تجربه دانشجويان، ابعاد ديگري را رشد و توسعه دهد، گسترش آموزش برخط در دانشگاه ها مي تواند فرصت ها و تنگناهاي آموزشي و تربيتي نوظهوري را براي دانشجويان به وجود آورد كه نيازمند بررسي فلسفي است. بين صاحب نظران در مورد نقش آموزش برخط در پرورش خودفرماني فردي توافق نظر وجود ندارد. برخي معتقدند كه پرورش خودفرماني فردي در محيط آموزش برخط مغفول مانده و اصولاً آموزش برخط را براي شبيهسازي فعاليتهاي تربيتي مناسب نميبينند. در مقابل موافقان بر اين باورند كه از طريق تجهيزات، امكانات و قابليتهاي فراوان آموزش برخط رشد خودفرماني فردي دانشجويان امكانپذير است. بنابراين هدف پژوهش حاضر، بررسي نقش آموزش برخط در پرورش خودفرماني فردي با تأكيد بر سازه گرايي اجتماعي است.روشها: پژوهش حاضر فلسفي و از نوع تحليل مفهومي و زباني و تحليل منطقي فرارونده است. در گام نخست جهت پاسخ به سؤال پژوهش، روش ما تحليل مفهومي و زباني است كه دربردارنده تحليل، تفسير و وضوح بخشي مفهوم آموزش برخط از يك طرف و تحليل مفاهيم خودفرماني فردي و سازه گرايي اجتماعي از طرف ديگر است. در گام دوم، با بهره گيري از روش تحليل منطقي فرارونده، شرط منطقي استفاده از يك مفهوم را بررسي مي كنيم. در گام سوم، از روش استنتاجي بهصورت قياس نظري جهت استنتاج شواهد سازنده و غيرسازنده آموزش برخط در پرورش خودفرماني فردي استفاده ميشود. جامعه منابع پژوهش شامل كليه اسناد، مدارك و منابع مرتبط با آموزش برخط، خودفرماني فردي و سازه گرايي اجتماعي و نمونه منابع شامل اسناد، مدارك و منابع فارسي و لاتين، چاپي و الكترونيكي معتبر و مرتبط با موضوع و مفاهيم پژوهش بود. با توجه به ماهيت پژوهش، ابزار و روش گردآوري داده ها شامل برگه هاي فيش و بهره گيري از روش فيش برداري از منابع مذكور و روش تجزيه و تحليل داده هاي گردآوري شده، كيفي و مبتني بر تحليل فلسفي و منطقي بود.يافتهها: براساس سازه گرايي اجتماعي آموزش برخط از يكسو با توسعه يادگيري مادام العمر، تغيير فرايند ياددهي يادگيري، رشد ابعاد خودفرماني فردي، انعطاف پذيري در فراگيري و امكان گمنامي و پنهان كردن هويت دانشجويان زمينه پرورش خودفرماني فردي را فراهم نموده است. از سوي ديگر، به علت اعتماد افراطي به داوري اخلاقي دانشجو، ترويج دانشجومحوري، شيوع انتخاب التقاطي به جاي انتخاب آگاهانه و آزادانه، پيروي دانشجويان از رغبت هاي شخصي و رشد افراطي خودمحوري نقشي غيرسازنده در پرورش خودفرماني فردي داشته است.نتيجهگيري: بر بنياد سازه گرايي اجتماعي و عامليت همزمان فناوري و انسان، آموزش برخط از طريق تغيير ماهيت، علايق و قصدهاي دانشجويان مي تواند نقشي سازنده يا غيرسازنده در پرورش خودفرماني فردي آنها داشته باشد. اما آموزش برخط تحت التزام قرائت خاصي نيست و ميتواند از سوي بازيگران گوناگون و به روشهاي متفاوت قرائت شود. بدين ترتيب امكان مداخله، اصلاح و جهتدهي به فرايند توسعه آموزش برخط در پرورش خودفرماني فردي از سوي بازيگرانش فراهم شده است. در نتيجه مي توان نقش غيرسازنده آموزش برخط در پرورش خودفرماني فردي را با بهره گيري بيشتر از فناوريهاي چندرسانهاي و تعامليتر كردن محيط يادگيري برخط كاهش و تبديل به فرصت كرد.
عنوان نشريه :
فناوري آموزش
عنوان نشريه :
فناوري آموزش