عنوان مقاله :
واكاوي آلزايمر بر اساس مباني معرفت شناختي و انسان شناختي ملاصدرا
پديد آورندگان :
نيكوئي نژاد ، ليلا دانشگاه ايلام , رضائي قهنويه ، مجيد دانشگاه ايلام - گروه فلسفه و كلام , رضازاده ، رضا دانشگاه ايلام - گروه فلسفه و كلام
كليدواژه :
ملاصدرا , نسيان , ذهول , آلزايمر , محسوسات , معقولات و نفس
چكيده فارسي :
هدف اين پژوهش واكاوي آلزايمر بر اساس مباني معرفت شناختي و انسانشناختي ملاصدراست. بدين منظور به كمك بررسي كتابخانه اي به منابع دست اول روانشناختي و همچنين كتابهاي دست اول ملاصدرا از جمله اسفار، مفاتيح الغيب و شواهد الربوبيه مراجعه شد. يافتهها به روش توصيفي- تحليلي بررسي و با همديگر مقايسه گرديد و نتايج ذيل به دست آمد: 1. روانشناسان به تبع الوئيس آلزايمر نورولوژيست آلماني بيماري آلزايمر را اختلالي جسماني مربوط به آسيبهاي خاصي در مغز دانستهاند. 2. اين انديشمندان به گونهاي سخن گفتهاند كه جوهر اصيل تشكيلدهنده او را بدن دانستهاند. گويي انسان وجودش منحصر به همين بعد است. به همين دليل همه بيماري آلزايمر را بر همين اساس تبيين كردهاند. 3. در مقابل از نظر ملاصدرا انسان موجودي مركب از دو جوهر است كه از آنها به نفس و بدن ياد ميكند. 4. نفس جوهر اصيل و واقعيت انسان است و سلامت و بيماري رواني اساساً به آن منتسب است؛ بنابراين آلزايمر نيز به اختلالهاي مربوط به نفس باز ميگردد، هرچند مغز نيز به عنوان علت اعدادي ميتواند در آن به سهم خود، نقش داشته باشد. 5. ماهيت آلزايمر همان نسيان است كه از تغييري در نفس حاصل ميشود كه نميتواند با عقل فعال ارتباط برقرار كند؛ به همين دليل نميتواند صور ذهنيه را به وجود آورد. 6. بنابراين ملاصدرا آلزايمر را از جنس نسيان ميداند كه ريشه نفسي جسمي دارد. اين پژوهش اين نتيجه عملي را در بر دارد كه پژوهشگران براي بررسي آلزايمر نبايد صرفاً به ريشههاي بدني اكتفا كنند؛ بلكه لازم است بيماري را در چارچوبهاي نفساني نيز بررسي كنند.