عنوان مقاله :
نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفي در پيشبيني بيثباتي ازدواج زنان و مردان
پديد آورندگان :
غلامي قره شيران ، زهرا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , ثناعي ذاكر ، باقر دانشگاه خوارزمي - دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي - گروه مشاوره , كيامنش ، عليرضا دانشگاه خوارزمي - دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي - گروه مشاوره , زهراكار ، كيانوش دانشگاه خوارزمي - دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي - گروه مشاوره
كليدواژه :
سنازدواج , بيثباتي ازدواج , بلوغ عاطفي , نگرش به ازدواج
چكيده فارسي :
زمينه: بي ثباتي ازدواج تأثير عميقي بر روابط زوجين و بافت خانواده ميگذارد. اگرچه پژوهشهاي متعددي بر روي بي ثباتي ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفي در پيشبيني بي ثباتي ازدواج، كمتر مورد بررسي قرار گرفته است. هدف: اين پژوهش به هدف شناسايي سهم عوامل بلوغ عاطفي، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و ميزان درآمد بر بي ثباتي ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداكثر 10 سال زندگي مشترك، انجام شد. همچنين شناسايي نقش مؤلفههاي عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه هاي عامل بلوغ عاطفي در پيش بيني بي ثباتي ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف اين مطالعه است. روش: در اين پژوهش، از روشتوصيفي، همبستگي و رگرسيون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداكثر 10 سال زندگي مشترك و داراي حداقل يك فرزند، با استفاده از نمونهگيري هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامههاي بيثباتي ازدواج (بوث و همكاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفي (بهارگاوا و سينگ، 1974) پاسخ دهند. همچنين، سن زمان ازدواج و ميزان درآمد از طريق مصاحبه گردآوري شده است. دادهها با استفاده از آزمونهاي تي، همبستگي و رگرسيون تحليل شدند. يافته ها: يافتهها نشان داد در زنان، دو متغير نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفي در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغير نگرش به ازدواج، 21 درصد از واريانس بي ثباتي ازدواج را تبيين ميكنند (0/01 p). مؤلفۀ بدبيني در زنان، بي ثباتي ازدواج را به ميزان 7/6 درصد پيشبيني كرده و مؤلفۀ بدبيني در در مردان، بي ثباتي ازدواج را به ميزان 26/1 درصد پيش بيني كرد. ديگر مؤلفهها در هر 2 گروه با بي ثباتي ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفۀ عدم ثبات هيجاني (بلوغ عاطفي)، در زنان با 17/1 درصد از واريانس بي ثباتي ازدواج را پيش بيني كرده و مؤلفۀ سازگاري اجتماعي (بلوغ عاطفي) در مردان، 7/9 درصد از واريانس بي ثباتي ازدواج را پيش بيني كرد (0/05 p). همچنين متغيرهاي سن و درآمد ارتباط معنيداري با بي ثباتي ازدواج نداشتند. نتيجهگيري: نتايج نشان داد بدبيني در زنان و مردان، عدم ثبات هيجاني در زنان و سازگاري اجتماعي در مردان بر ميزان بيثباتي ازدواج تأثيرگذار هستند. از نتايج اين پژوهش ميتوان در راستاي تدوين و اجراي برنامههاي آموزشي و درماني به منظور كاهش بدبيني زوجين و افزايش ثبات هيجاني زنان و سازگاري اجتماعي مردان به منظور كاهش بي ثباتي ازدواج زوج ها استفاده نمود.
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي