عنوان مقاله :
نقش رهبران صوفي در سياست افغانستان معاصر از ديدگاه جامعهشناسي سياسي
پديد آورندگان :
رون ، مهسا دانشگاه بين المللي امام خميني - دانشكده علوم انساني , آروين پور ، تاج الدين دانشگاه بينالمللي امام خميني - دانشكدۀ ادبيات و علوم انساني
كليدواژه :
تاريخ , افغانستان , تصوف , سياست , قدرت , جامعهشناسي سياسي
چكيده فارسي :
پيوند تصوف و سياست در تاريخ معاصر افغانستان همزمان با تأسيس حكومت احمدشاه ابدالي (1747) آغاز شد. نقش صوفيان در قدرت، با شروع درگيري هاي داخلي و خانوادگي اميران و حاكمان محلي و تجاوز انگليس و شوروي به افغانستان فزوني يافت. از ديدگاه «جامعهشناسي سياسي» كه موضوع اصلي آن واكاوي روابط متقابل ميان قدرت دولتي و نيروهاي اجتماعي است، ميتوان نقش پيدا و پنهان سران طريقتهاي نقشبنديه، قادريه و چِشتيه را در رويارويي با حاكميتهاي سياسي يا حمايت از آنها يا واكنش عليه نيروهاي متجاوز انگليس و شوروي واكاوي كرد. اين پرسش مطرح است كه ارتباط طريقتهاي صوفيه با ساختار قدرت حاكميت در افغانستان معاصر چگونه بوده است؟ در پاسخ، اين فرضيه مطرح ميشود كه بيشتر، سران اين طريقتها در ميان مأموران بلندمرتبۀ دولتي، درباريان و حتي خاندان سلطنتي نفوذ داشته و در نصب و بركناري اميران، مشروعيتبخشي به قدرت و ايجاد تشكلهاي حزبي نيز نقش داشتهاند. اين نوشتار به روش تحليل محتوا كه از نوع تحليلهاي كيفي است، انجام شده است. نتايج آن حاكي از فرازوفرودهايي در مورد تصوف و سياست از آغازِ حكمراني احمدشاه تا تجاوز انگليس و شوروي به خاك افغانستان است. احمدشاه كه با صوفيان رابطهاي مثبت داشت، سنت دستاربندي شاه بهدست مشايخ صوفي را پايه گذاشت و حمايت آنان را در لشكركشيهايش جلب كرد. نقش مشايخ صوفي در دوران حكمراني دُرانيها و محمدزاييها هم درخور توجه است. با تجاوز انگليس و سپس شوروي به خاك افغانستان، صوفيان، منسجمتر با سازماندهي فعاليتهاي سياسي و جهاديشان در قالب تشكلهاي سياسي، مردم را عليه نيروهاي استعمار بسيج كردند.
عنوان نشريه :
مطالعات اوراسياي مركزي
عنوان نشريه :
مطالعات اوراسياي مركزي