عنوان مقاله :
نگاهي نو به تعيين گرهاي مفهوم سالمندي: يك نامه به سردبير
پديد آورندگان :
سموعي ، راحله دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت
چكيده فارسي :
سردبير محترم بخش بزرگ جامعه جهاني امروز را سالمندان تشكيل دادهاند، جمعيت بزرگي كه روزگاري پيشازاين گرداننده امور بودند اكنون تعاملات متفاوتي با محيط وزندگي دارند. در اين خصوص همچنان كه پيچيدگيها و پيشرفتهاي ساختاري و كاركردي جوامع، تفاوتهاي بارزتري را در جمعيت سالخورده موجب ميشوند، ميخواهيم بدانيم كه اين متفاوت شدني گرفتاركننده يا فرصتساز است و آيا در جامعه اشتياقي براي تبيين اين تجارب متفاوت وجود دارد. باوجود گستردگي ديدگاههاي مرتبط با سالمند شدن، تبيين مفهوم سالمندي خيلي هم آسان نيست. در اين زمينه اولين و آشناترين ويژگي كه در خصوص سالمند شدن به ذهن ميرسد، زمان گذرانده شده است. آنچه ازدسترفته تا عدد سن (تقويمي) بهدست آيد و با سوال متداول «چند سال داريد» مشخص ميشود. بااينوجود، در يك تحليل عميقتر و جامعتر آشكار ميشود كه بهجز زمان، شاخصها و ابعاد ديگري نيز در شكلدهي به اين مفهوم نقش دارند ازجمله بعد «زيستشناختي» كه بهتناسب يا عدم تناسب سن تقويمي (ميزان گذر سالهاي عمر)، با وضعيت بدني ارتباط دارد و نشاندهنده اين است كه فرد، جوانتر يا مسنتر از سن تقويمياش به نظر ميآيد. در اين خصوص كيفيت و سبك زندگي ازجمله عوامل مهم تاثير گذار بر بعد زيستشناختي هستند و براي دستيابي به آن، هم پاسخگويي جوامع و هم سرمايهگذاري خود افراد مهم است. بعد «روانشناختي» از ابعاد ديگر مرتبط با مفهوم سالمندي است و معيار آن باور فردي نسبت به سن خود ميباشد و با اين سوال كه آيا فرد بهاندازه سنش احساس جواني يا پيري دارد مرتبط است. اين بعد، با اثرپذيري از باورها و تجارب شخصي افراد نمايان ميشود كه بر احساس توانمندي و ارزشمندي آنها تاثيرگذار است. بهجز اين ابعاد، بعد «جامعهشناختي» نيز در شكلگيري مفهوم سالمندي نقش مهمي دارد و با اين سنجش مرتبط است كه آيا هر فرد متناسب با سن خود زندگي ميكند. اين بعد نيز توسط ساختار جامعه و فرهنگي كه فرد در آن زندگي ميكند شكل ميگيرد. با توجه به موارد گفتهشده آنچه در اينجا بارز ميشود نقش تعيين گرهاي مختلف در شكل دادن مفهوم سالمندي است. تعيين گرها و ابعادي كه زيرپوشش سن تقويمي تاكنون كمتر موردتوجه قرار گرفتهاند. در اين زمينه بايد يادآور شد اگرچه سن تقويمي واقعيتي پذيرفتني در تبيين مفهوم سالمندي است، بدون در نظر گرفتن ابعاد زيستي، رواني و اجتماعي تعيينكننده سالمندي، كافي و مفيد نخواهد بود. همچنين توجه به اين نكته لازم است كه از تعامل اين ابعاد با يكديگر، روابط پيچيدهتري ايجاد ميشود كه نگرش به سالمندي را براي هميشه ميتواند با تغيير مواجه كند.ازجمله كاركردهاي مثبت تعيين گرهاي زيستي، رواني و اجتماعي سالمند شدن، كاهش نرخ مرگومير و افزايش اميد به زندگي است. از طريق بهبود كيفيت زندگي و اميدواري بيشتر موجب ميشوند انسانها از نظر بدني و رواني سالمتر باشند، بهطوريكه اگرچه سنشان افزايش مييابد، بدن جوانتري دارند، به اين مفهوم كه باوجود گذشت سالهاي بيشتري از تولد، همچنان تا رسيدن به زمان پايان زندگي، سالهاي قابلتوجهي پيشرو دارند.با توجه به آنچه گفته شد درمييابيم براي رسيدن به مزاياي طول عمر بيشتر و سالمتر، برنامهريزي درزمينه تعيينگرهاي زيستي، رواني و اجتماعي مرتبط با سالمندي نياز است و سالم پير شدن بايستي خواست و مطالبه هر فرد و جامعه باشد. به اين صورت كه هر چه جوامع، گروههاي سني و افراد آن از پويايي بيشتر و باورهاي عميقتر برخوردار باشند از مزاياي خوب گذران عمر، بيشتر بهرهمند ميشوند و اين باور مثبت كه اگرچه سالهايي را گذراندهايم ولي جوانتر زندگي ميكنيم را در مركز توجه قرار دهند تصوير بهتري از جمعيت سالمند در كل جامعه جريان مييابد.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران