عنوان مقاله :
واكاوي تطبيقي شخصيت و شخصيتپردازي در داستانهاي تأليفي و ترجمه اي دهه هاي 80 و 90 گروه سني ب و ج براساس ديدگاه ماريا نيكولايوا
پديد آورندگان :
لاريجاني ، آزاده دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس - گروه زبان و ادبيات فارسي , مؤمني ، فرشته دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس - گروه زبان و ادبيات فارسي , تركاني باراندوزي ، وجيهه دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس - گروه زبان و ادبيات فارسي , شادمحمدي ، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
كاراكتر , شخصيتپردازي , واكاوي تطبيقي , داستانهاي تأليفي و ترجمه اي , گروه ب و ج , ماريا نيكولايوا
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: در سالهاي گذشته داستانهاي ترجمه اي نسبت به داستانهاي تأليفي كودكان در كشور همواره در جذب مخاطب موفقتر بوده اند. بخشي از اين موضوع ناشي از عواملي است كه به ساختار محتوايي داستان برميگردد. شخصيت و شخصيتپردازي يكي از عناصر مهم در ساختار روايي داستان كودك و نوجوان است. در هر داستان، كاراكتر حالت پايدار نخستين را دگرگون ميكند و مدار داستاني را بوجود ميآورد. اين پژوهش به مقايسه عنصر شخصيت و شخصيتپردازي از ديدگاه ماريا نيكولايوا در داستانهاي تأليفي و ترجمه اي گروه سني ب و ج، و بررسي تطبيقي ويژگيهاي مسبب جلب مخاطب در اين داستانها ميپردازد تا علت اقبال به داستانهاي ترجمه اي در مقايسه با داستانهاي تأليفي در جذب مخاطب را از اين منظر دريابد. روش مطالعه: در اين پژوهش تحليلي-تفسيري با رويكرد اثباتگر (كمّي)، عناصر مختلف كاراكترسازي و شخصيتپردازي در يكايك نمونه ها مورد مشاهده قرار گرفته است. داده ها ابتدا به روش اسنادي و كتابخانه اي، از مطالعه و استخراج مجموعه اي از ويژگيهاي شخصيت و شخصيتپردازي داستانهاي پنجاه جلد كتاب (30 جلد ترجمه اي و 20 جلد تأليفي) از پرفروشترين كتابهاي داستان كودك و نوجوان منتشرشده در بازه زماني سالهاي 95-85 گردآوري و طبقه بندي شد. آنگاه با بدستآوردن مقدار عددي متغيرهاي بررسيشده در شخصيت و شخصيتپردازي، تحليل محتواي كيفي بر پايه نظريه ماريا نيكولايوا صورت گرفت. يافته ها: يافته ها نشان ميدهد كه در هر دو نوع داستان، بيشتر كاراكترهاي اصلي از نوع انساني بوده و نسبت كاراكترهاي اصلي از نوع انساني در داستانهاي ترجمه اي به تأليفي 90 درصد به 35 درصد بوده است. از ميان كاراكترهاي اصلي انساني از نوع كودك نسبت داستانهاي ترجمه اي به تأليفي 5-81 درصد به 5-54 درصد كاراكترهاي اصلي بوده است. در 50 داستان بررسيشده تأليفي و ترجمه اي، بيشترين درصد به شخصيتهاي خاكستري، پويا و تكبعدي اختصاص يافته و نسبت شخصيتهاي خاكستري ترجمه اي به تأليفي 42 درصد به 18 درصد، شخصيتهاي پوياي ترجمه اي به تأليفي 46 درصد به 26درصد و نسبت شخصيتهاي تكبعدي ترجمه اي به تأليفي 36 درصد به 28 درصد بوده است. شخصيتهاي كاراكترها در هر دو نوع ساده، برونگرا و فاقد انگيزه هاي پيچيده و از عناصر باورپذيري برخوردار بوده اند. بيشتر داستانهاي ترجمه اي شخصيتپردازي تلفيقي داشته و در تأليفيها روش شخصيتپردازي غيرمستقيم و روش تلفيقي به يك اندازه بوده است. در هر دو داستان، شخصيتپردازي بيروني بيش از شخصيتپردازي دروني مورد توجه قرار گرفته و از ميان ابزارهاي مختلف براي شخصيتپردازي از سه ابزار كنش، گفتار و آشناييزدايي) استفاده بيشتري شده است. نتيجه گيري: يافته هاي حاصل از تطبيق نتايج نشان ميدهند كه كتابهاي داستاني ترجمه اي نسبت به كتابهاي تأليفي، بسبب رعايت بيشتر عوامل مؤثر در انتخاب كاراكتر و شخصيتپردازي بعنوان بخشي از اسباب گرايش كودكان و نوجوانان، در جذب مخاطبان خود موفقتر بوده اند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي