عنوان مقاله :
تصورات استعلايي و نمودهاي آن در غزليات بيدل دهلوي و اشعار سهراب سپهري
پديد آورندگان :
انصاري پويا ، محمد دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , نيكبخت ، عباس دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , شعبانزاده ، مريم دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
نمادهاي استعلايي , بيدل دهلوي , سهراب سپهري
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: در نگرش بيدل دهلوي و سهراب سپهري، يك حقيقت مطلق وجود دارد و همۀ پديده هاي طبيعي عالم مادّي، تجلّي همان يك حقيقت ميباشد. عالم روحاني و آن حقيقت برتري كه شاعر خواهان رسيدن به آن است در قالب نمادهاي استعلايي بيان ميشود. ازآنجاكه استفادۀ فراوان بيدل دهلوي و سهراب سپهري از اين نمادها، فهم شعرشان را دشوار كرده است، نوشتار حاضر با هدف برطرف كردن بخشي از ابهامات موجود در شعر اين دو شاعر، نمادهاي استعلايي موجود در ديوان غزليات بيدل و مجموعه اشعار سپهري را كه جنبۀ استعلايي دارند، مورد بررسي قرار ميدهد. در كنار تحليل محتوايي، زيبايي شناسي اين نمادها نيز از هدفهاي پژوهش حاضر است. روش مطالعه: اين پژوهش براساس شيوۀ توصيفي ـ تحليلي انجام شده است. يافته ها: نمادهاي استعلايي در غزليات بيدل و شعر سپهري، ريشه در طبيعت دارند. بدين ترتيب كه طبيعت و مظاهر آن به حقيقت مطلق (خداوند) منتهي شده و ما را به خداشناسي رهنمون ميشوند. نتيجه گيري: انديشه هاي استعلايي بيدل در ديوان غزليات بصورتي است كه بسياري از تصاوير در وضعيتي متناقض با يكديگر پديد آمده اند. استعلا در غزليات وي، خصلتي نفساني و عارفانه دارد و او از صفا دادن به نفس و دل و زدودن بديهاي نفس امّاره و رذيلتهاي اخلاقي سخن ميگويد تا به عروج، زندگي برتر، حقيقت و وجود خدا برسد. از سوي ديگر، سپهري نگاهي دروني به خدا دارد؛ همچنانكه خدا در ميـان رمانتيكها بعنوان احتياجي قلبي و دروني، جاي باز كرد و آنها به دين از منظري هنري توجّه كردند، يار آشنا و عشقي كه در وجودش نهفته است شاعر را به رمزوراز خلقت نزديك ميكند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي