عنوان مقاله :
مقايسهي اثربخشي آموزش سبك زندگي مبتني بر مدل بزنف و مدل سازمان جهاني بهداشت بر قندخون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد از غذا و هموگلوبين A1c در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو
پديد آورندگان :
كاظمي ، سرور دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - گروه روانشناسي سلامت , سوداگر ، شيدا دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - گروه روانشناسي سلامت , تقي لو ، صادق دانشگاه آزاد اسلامي واحد آستارا - گروه روانشناسي , بهرامي هيدجي ، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج - گروه روانشناسي , شيرزاد ، نوشين دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكدهي پزشكي - غدد درونريز و متابوليسم (بالغين) گروه بيماريهاي داخلي
كليدواژه :
ديابت , سبك زندگي , مدل سازمان جهاني بهداشت , مدل بزنف , قندخون ناشتا , قندخون دوساعت بعد از غذا , هموگلوبين A1c
چكيده فارسي :
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقايسهي آموزش سبك زندگي مبتني بر مدل بزنف و مدل سازمان جهاني بهداشت بر قند خون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد از غذا و هموگلوبين A1c در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو انجام شد. روشها: روش پژوهش نيمهآزمايشي و از نوع گسترش يافته چندگروهي با طرحهاي پيشآزمون- پسآزمون و گروه كنترل با دورهي پيگيري با دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل بود. سه ماه بعد از پسآزمون پيگيري براي هر سه گروه اجرا شد. جامعهي آماري اين پژوهش شامل كليهي بيماران مبتلا به ديابت نوع دو مراجعه كننده به بخش غدد بيمارستان امام خميني در سال 1400 بود. در اين پژوهش از يك ليست 100 نفري افراد مبتلا به ديابت، 60 نفر از بيماران ديابتي كه معيارهاي ورود را داشته و آمادهي همكاري بودند شناسايي شد. سپس 45 نفر بهصورت تصادفي انتخاب و با جايگزيني تصادفي در دو گروه آزمايشي و يك گروه كنترل جايگزين شدند. گروههاي آزمايش هريك به تفكيك، مداخلات روانشناختي گروهي را دريافت كردند و در انتها هر دو گروه مورد پسآزمون قرار گرفتند. دادههاي بهدست آمده با استفاده از تحليل آميخته با اندازهگيري مكرر با رعايت پيشفرضهاي مربوطه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافتهها: نتايج حاكي از تأثير آموزش سبك زندگي مبتني بر مدل بزنف و مدل سازمان جهاني بهداشت بر قندخون ناشتا (001/0=P)، قندخون دوساعت بعد از غذا (001/0=P) و هموگلوبلين (006/0=P) A1c و پايداري اين تأثير در مرحله پيگيري بود. همچنين آموزش سبك زندگي مبتني بر مدل بزنف در مقايسه با آموزش سبك زندگي مبتني بر مدل سازمان جهاني بهداشت روش مؤثرتري براي كاهش هموگلوبين A1c در مبتلايان به ديابت نوع دو بود اما تفاوت اثر دو گروه بر قندخون ناشتا و قندخون دوساعت بعداز غذا معنادار نبود. نتيجهگيري: نتايج حاكي از اثربخشي هردو مدل آموزشي و برتري مدل آموزشي بزنف بود. بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه آموزش سبك زندگي مبتني بر مدل بزنف و مدل سازمان جهاني بهداشت بهعنوان درمانهاي كمكي در مداخلات افراد مبتلا به ديابت نوع دو ميتواند مورد استفاده درمانگران قرار گيرد.
عنوان نشريه :
ديابت و متابوليسم ايران
عنوان نشريه :
ديابت و متابوليسم ايران