شماره ركورد :
1316352
عنوان مقاله :
نقش ميانجيگرانه تعارض‌كار-خانواده و وفاداري سازماني در رابطه معنويت كار و سرمايه روانشناختي با دلبستگي‌كاري
پديد آورندگان :
ميرزاده نوقابي ، حامد رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب , رستمي ، مريم دانشگاه فرهنگيان - گروه روانشناسي و مشاوره , ثامتي ، ناهيد دانشگاه فرهنگيان، پرديس نسيبه - گروه روانشناسي و مشاوره , اميني آقبلاغي ، رقيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب
از صفحه :
9
تا صفحه :
36
كليدواژه :
تعارض كار-خانواده , دلبستگي كاري , سرمايه روانشناختي , معنويت كار , وفاداري سازماني
چكيده فارسي :
هدف: دلبستگي‌كاري يكي از مهم ترين متغيرهاي شغلي است كه به نوعي عامل اساسي در زندگي كاركنان است. پژوهش حاضر با هدف تعيين نقش واسطه اي تعارض‌كار خانواده و وفاداري سازماني در رابطه با معنويت كار و سرمايه روانشناختي با دلبستگي‌كاري انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصيفي و از نوع همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه نيروهاي عملياتي مرد شاغل در اورژانس شهر تهران در سال 1400 بود. از اين جامعه تعداد 250 نفر با استفاده از روش نمونه برداري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه وفاداري كاركنان به سازمان (ليندگرين، 2004)، پرسشنامه معنويت در محيط كار (ميلمان و همكاران، 2003)، پرسشنامه دلبستگي‌كاري (شوفلي و سينگلا، 2002)، پرسشنامه سرمايه روانشناختي (لوتانز و همكاران، 2007) و پرسشنامه تعارض كار خانواده (نت ماير و همكاران ، 1996) گردآوري شد. سپس داده ها به روش‌‌‌هاي همبستگي پيرسون و مدل‌يابي معادلات به كمك نر افزارهاي SPSSV22 و LISREL V8.80مورد آزمون قرار گرفتند. يافته‌ها: نتايج نشان داد اثر مستقيم معنويت‌كاري و سرمايه روانشناختي بر دلبستگي‌كاري مثبت و معنادار بود. همچنين، اثر غيرمستقيم معنويت كاري و سرمايه هاي روانشناختي بر دلبستگي‌كاري  معنادار بودند. در مجموع مجذور همبستگي چندگانه براي دلبستگي‌كاري (0.43) و براي متغيرهاي وفاداري سازماني و تعارض‌كار خانواده به ترتيب (0.26) و (0.20) مي باشد. نتيجه‌گيري: بنابراين، مي توان چنين نتيجه گيري نمود كه، معنويت كار و سرمايه رونشناختي از طريق وفاداري سازماني و كاهش تعارض‌كار خانواده موجب افزايش دلبستگي‌كاري در كاركنان بخش اورژانس مي شود.
عنوان نشريه :
مشاوره شغلي و سازماني
عنوان نشريه :
مشاوره شغلي و سازماني
لينک به اين مدرک :
بازگشت