بازبيني رويه‌هاي استخدامي و آموزشي با توجه به رابطه بين هويت سازماني و وضوح خود پنداره كاركنان (مورد مطالعه: مجتمع مس سرچشمه رفسنجان)

هدف: گزينش، استخدام و آموزش صحيح كاركنان همواره بعنوان يك دغدغه سازماني مطرح بوده است. در قدم اول، جهت دست يابي به يك رويه كارآمد در اين خصوص، لازم است تا عوامل تاثيرگذار بر رفتار كاركنان شناسايي شوند روش: بدين منظور، اين پژوهش، كه از حيث هدف كاربردي و از حيث روش توصيفي همبستگي است، طراحي گرديد. كاركنان رسمي مجتمع مس سرچشمه، كه در زمان انجام پژوهش (1399) بالغ بر 5190 نفر بودند، بعنوان جامعه آماري، و 428 نفر از آنها، كه با روش تصادفي طبقه اي انتخاب شدند، بعنوان نمونه آماري انتخاب شدند. به ترتيب از پرسشنامه هاي وضوح خود پنداره كمبل و همكاران (1996) و پرسشنامه هويت سازماني چني (1983) جهت جمع آوري داده هاي وضوح خود پنداره و هويت سازماني استفاده شد. با استفاده از تكنيك مدل سازي معادلات ساختاري و آناليز واريانس يك طرفه، داده هاي جمع آوري شده مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها: بر اساس تحليل داده ها، با افزايش وضوح خود پنداره كاركنان، هويت سازماني آنها نيز افزايش مي يابد. همچنين، به نظر مي رسد هويت سازماني و وضوح خود پنداره يك رابطه متقابل با يكديگر دارند. نتيجه گيري: بر اساس نتايج بدست آمده ضروري است تا؛ سياست هاي جذب نيروي انساني به گونه اي تنظيم شوند تا در شرايط مساوي، افرادي جذب سازمان شوند كه از وضوح خود پنداره بالاتري برخوردار باشند. و، جهت بهبود هويت سازماني افرادي كه در حال حاضر در استخدام شركت هستند، اجراي برنامه آموزشي، كه بر اساس نتايج اين تحقيق و در جهت بهبود وضوح خود پنداره كاركنان تدوين شده است، در دستور كار شركت قرار گيرد.