بررسي رابطه مؤلفه‌هاي قشر‌بندي بر آگاهي و مشاركت سياسي دانشجويان (مطالعه موردي: دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز)

هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه مؤلفه هاي قشربندي بر آگاهي و مشاركت سياسي دانشجويان با تاكيد بر دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز است. روش پژوهش توصيفي-تحليلي بوده و نتايج نشان داد در بخش كيفي، هفت مؤلفه سنتي و مدرن براي قشربندي، توسط خبرگان پژوهش، به وسيله تحليل مضمون، شناسايي شد. به  طوري كه كساني كه مشاركت سياسي فعالانه‌تري دارند، متعلق به  قشرهاي اجتماعي بالاتر جامعه هستند. به عبارت بهتر، آنان كه در خانواده‌هايي با مشاركت سياسي بالا بزرگ مي‌شوند و از آگاهي سياسي بيشتري برخودارند، بيشتر درگير فعاليت‌هاي سياسي مي‌شوند. نتايج آزمون فرضيات نشان داد كه مؤلفه هاي قشربندي جامعه بر آگاهي سياسي و مشاركت سياسي دانشجويان، داراي اثر مثبت و معناداري است. همچنين ميان متغيرهاي مستقل (تحصيلات، منزلت  اجتماعي، قدرت و ثروت) و متغير وابسته (آشنايي با چهره هاي سياسي، آشنايي با وظايف نهادهاي سياسي داخلي و آشنايي با نهاد، سازمان‌هاي بين‌المللي و مشاركت سياسي) رابطه معني‌داري وجود دارد.نتايج حاصل ضريب همبستگي نشان داد، كه رابطه بين پايگاه اجتماعي- اقتصادي با ميزان  مشاركت سياسي دانشجويان 0/741 است و اين رابطه معنادار و مثبت مي‌باشد. همچنين رابطه بين پايگاه اجتماعي- اقتصادي با ميزان آگاهي سياسي دانشجويان 0/618 به دست آمد و داراي رابطه اي مثبت است.