تحليلي بر وضعيت مصرف نمك با رويكرد SWOT و ارائه راهكارهاي مرتبط با استراتژي‌هاي مدلCOMBI

مقدمه: مصرف بيش از حد نمك از عادات غذايي ناسالم است و يكي از عوامل شيوع بالاي بيماري‌هاي قلبي عروقي و مرگ‌ومير ناشي از آن مي‌باشد. از اقدامات موثر در شناخت جامعه، برنامه ريزي و راهكارهاي جديد براي اصلاح رفتار، استفاده از ابزار SWOT مي باشد. اين مطالعه باهدف شناسايي عوامل مرتبط با مصرف نمك در جامعه موردنظر، انجام شد تا راهكارهايي براي بهبود وضعيت موجود ارائه گردد. روش بررسي: اين مطالعه تركيبي اكتشافي در شهر حميديا در استان يزد سال 1399 انجام شد. داده ها ي كيفي با استفاده از سه جلسه بحث گروهي متمركز و 24 مصاحبه فردي با زنان و 11 مصاحبه فردي از دست اندركاران بهداشتي جمع آوري وآناليز شدند. داده هاي كمي در مورد آگاهي، نگرش و عملكرد زنان در خصوص مصرف نمك ازطريق پرسشنامه محقق ساخته 4 قسمتي كه پايايي وروايي آن مورد تاييد بود جمع آوري شد و مقدار نمك مصرفي آن ها از طريق پرسشنامه خوراك ياد آمد 24 ساعته و آزمايش ادرار سنجيده شد. مضامين از داده‌هاي كمي و كيفي استخراج شده و در يك ماتريس SWOT تحليل و تفسير شدند. يافته ها: نتايج پژوهش نشان داد بالاترين اولويت در ميان نقاط قوت، ضعف، فرصت ها وتهديدهاي برنامه (SWOT) به ترتيب عبارتند از «اعتماد داشتن به آموزش پزشك و پرسنل مراكزبا ضريب اهميت( 0/06)»، «آگاهي ناكافي در خصوص عوارض مصرف بيش از حد نمك با ضريب اهميت (0/06)»، « وجود كارشناسان تغذيه در مراكز سلامت ودسترسي به متخصصين سلامت با ضريب اهميت 0/05» و«وجود اطلاعات متناقض در جامعه راجع به نمك مصرفي با ضريب اهميت (0/053)» بود. نتيجه‌گيري: نتايج  اين مطالعه، بهترين راهبرد براي برنامه كاهش مصرف نمك در جامعه مورد نظر راهبرد تهاجمي مي باشد يعني مسئولين مربوطه مي توانند با عملي كردن راهبردهاي تهاجمي ارائه شده در اين تحقيق، تا حد زيادي با استفاده حداكثري از نقاط قوت از فرصت هاي پيش رو در بهبود برنامه كاهش مصرف نمك حداكثر بهره برداري را داشته باشند.