مدل كاربردي فناوري‌هاي آموزشي جهت بهبود يادگيري دانش‌آموزان: كاربرد مدل‌سازي ساختاري تفسيري

هدف: استفاده از فناوري‌هاي آموزشي اين قدرت را دارد كه تعامل بين دانش‌آموزان، والدين و معلمان را تسهيل و به گسترش يادگيري فراتر از مدرسه كمك كند اين امر مي‌تواند راه‌گشايي براي افزايش يادگيري دانش‌آموزان در نظام آموزشي باشد اما چگونگي به كارگيري اين فناوري و تأثير هر شيوه تا حدود زيادي نامشخص است. پژوهش حاضر با هدف، ارايه مدل كاربردي فناوري‌هاي آموزشي جهت افزايش يادگيري دانش‌آموزان به كمك مدل سازي ساختاري-تفسيري صورت گرفته است. مواد و روش‌ها: اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر روش كيفي است. جامعه مشاركت‌كنندگان 10 نفر از خبرگان فعال در زمينه آموزش و پرورش كه حداقل سابقه 10 سال كار يا پژوهش در زمينه آموزش و پرورش را داشته‌اند مي‌باشند كه به روش نمونه‌گيري هدفمند انتخاب شده‌اند. براي تعيين پايايي ابزاره اندازه‌گيري مقدار ضريب ICC از لحاظ سازگاري و توافق مطلق مورد تأييد قرار گرفت. از رويكرد مدل‌سازي ساختاري تفسيري به كمك نرم‌افزار متلب جهت تجزيه و تحليل داده‌ها استفاده گرديد. بحث و نتيجه‌گيري: براساس نتايج به‌دست آمده، عامل‌هاي استفاده از كلاس‌هاي مجازي، پرينت سه بعدي، موزه‌هاي علم و فناوري و حقيقت مجازي در ارتباط با موضوع پژوهش از اثرپذيري بيشتري برخوردارند و در مقابل عامل‌هاي ديگر؛ تلفن همراه هوشمند جهت يادگيري، ابزارهاي الكترونيكي (گجت‌ها)، استفاده از بازي‌هاي آموزشي، ابزارهاي به‌روز كامپيوتري، آپديت امكانات براساس ICT و اينترنت داراي بيشترين تأثيرگذاري و كمترين تأثيرپذيري مي‌باشند. هم‌چنين دو متغير، استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي آنلاين و يادگيري به كمك كتابخانه‌هاي ديجيتال هم داراي قدرت اثرگذاري و هم تأثيرپذيري يكسان است. يافته‌ها نشان مي‌دهد يادگيري به كمك كتابخانه‌هاي ديجيتال نزديك‌ترين عامل به خط استراتژيك مي‌باشد بنابراين راهبردي‌ترين متغير پژوهش مي‌باشد كه نياز به توجه هر چه بيشتر مديران نظام‌هاي آموزشي براي سرمايه‌گذاري درآينده مي‌باشد. با توجه به نتايج مي‌توان گفت به كارگيري مواد و رسانه‌‌هاي آموزشي، استفاده از طراحي منظم آموزشي و ارزشيابي صحيح و اصولي از سوي معلمان در فرآيند تدريس، موجب افزايش يادگيري دانش‌آموزان مي‌شود