عنوان مقاله :
ساختاردهي مسأله بينالملليسازي دانشگاه تهران با استفاده از روششناسي سيستمهاي نرم و روش بهترين-بدترين
پديد آورندگان :
مينايي ، بهزاد دانشگاه تهران - دانشكده مديريت - گروه مديريت صنعتي , حسينزاده ، مهناز دانشگاه تهران - دانشكده مديريت - گروه مديريت صنعتي , مهرگان ، محمد رضا دانشگاه تهران - دانشكده مديريت - گروه مديريت صنعتي
كليدواژه :
بينالملليسازي , تصميمگيري چندمعياره , روش بهترين-بدترين , روششناسي سيستمهاي نرم , دانشگاه تهران
چكيده فارسي :
هدف: طي دهههاي گذشته، مطالعات بسياري در خصوص بينالملليسازي دانشگاهها انجام شده است. برخي از اين مطالعات با اشاره به نظامهاي رتبهبندي، آنها را منبعي معتبر براي ارزيابي جايگاه بينالمللي دانشگاه معرفي كرده و در مقابل برخي نيز ماهيت وجودي اين نظامها را زير سؤال بردهاند. تا به امروز مطالعات اندكي با هدف ساختاردهي پيچيدگيهاي موجود در پديده بينالملليسازي دانشگاهها انجام شده است. در اين پژوهش هدف اصلي ارائه مدلي تركيبي با هدف تحليل پيچيدگيهاي مسأله بينالملليسازي دانشگاه تهران و در نهايت درك عميقتر اين پديده در راستاي سياستگذاريهاي بهتر در مسأله واقعي است. موارد و روشها: در اين پژوهش با تمركز بر مسأله جايگاه بينالمللي دانشگاه تهران، پس از تشريح لزوم نگاه همزمان به ابعاد مختلف پيچيدگي اين مسأله، روشي تركيبي از بهكارگيري تحقيق در عمليات نرم و تحقيق در عمليات سخت ارائه شده و بر پايه لزوم توجه همزمان به نقش بازيگران در موقعيت مسألهساز، مدلهاي ذهني هر دسته از بازيگران استخراج شده و بر پايه آنها راهكارهاي مواجهه با موقعيت مسألهساز شناسايي و اولويتبندي شده است. روش اين پژوهش از نوع آميخته (كيفي-كمي) بوده و در اين راستا با بهرهگيري از نظرات خبرگان موضوع و بهكارگيري روششناسي سيستمهاي نرم و روش بهترين-بدترين، راهكارهاي مواجهه با موقعيت مسألهساز شناسايي و اولويتبندي شده و بر پايه آن مدل مفهومي نهايي تدوين شده است. در بخش كيفي اين پژوهش از مصاحبه نيمهساختاريافته و روش نمونهگيري گلوله برفي بهره گرفته شد. بدينمنظور خبرگان موضوع براساس يك طبقهبندي در دو دسته ذينفعان دور و نزديك قرار گرفتند. ملاك توقف مصاحبهها رسيدن به اشباع نظري بود كه پس از مجموعاً 29 مصاحبه حاصل شد. در بخش كمي اين پژوهش از روش نمونهگيري غير تصادفي و نمونه در دسترس بهره گرفته شد و پرسشنامههاي استاندارد ميان مصاحبهشوندگان بخش كيفي توزيع شد و در نهايت 26 پرسشنامه براي تحليل نهايي مورد استفاده قرار گرفت. تحليلهاي مرتبط با تأثير نظرات هر دسته از بازيگران در پيكرهبندي مدل نهايي نيز براساس دادههاي گردآوري شده تحليل و در پايان پيشنهادات كاربردي در خصوص مواجهه با موقعيت مسألهساز ارائه شده است. بحث و نتيجهگيري: بر پايه يافتههاي اين پژوهش مؤلفههاي اثرگذار بر موقعيت مسألهساز در سه دسته عوامل اصلي، توافقي و متفرقه تقسيمبندي شدند. عوامل اصلي از منظر رسيدگي داراي بيشترين درجه اهميت بوده و ساير عوامل در سطوح اولويت بعدي قرار دارند. بر پايه نتايج به دست آمده، چهار راهكار اصلي بهمنظور مواجهه با موقعيت مسألهساز شناسايي شده و اقدامهاي عملياتي متناظر با هريك پيشنهاد شده است.
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي