عنوان مقاله :
اصول فقه، وضعگرايي و چالشهاي فلسفي آن
پديد آورندگان :
كاظمي ، محسن جامعه المصطفي العالميه
كليدواژه :
وضعگرايي , بازنمودگرايي , معنا , بافتگرايي , تفسير قرآن
چكيده فارسي :
وضعگرايي نظريهاي معنايي است كه در بستر اصول فقه شكل گرفته است و دربارهٔ فرايند كدگذاري معنا براي لفظ، ماهيت معنا، ساختار وجودي معنا، ارتباط لفظ با معنا و نيز فرايند كدگشايي به اظهارنظر ميپردازد. در وضعگرايي با نگاهي اتمي به معنا، مفاد جملات برحسب معناي واژگانِ تشكيلدهنده و نحوهٔ چيدمان آنها در جمله تعيين ميشود. هر واژه بر يك يا چند معناي ثابت و متعين؛ يعني همان صُوَر ذهني دلالت ميكند و اين دلالت نيز فرايندي اعتباري است كه از مجراي نمايهگري صورت ميپذيرد. در اين نوشتار پس از تبيين تاريخچهٔ شكلگيري اين نظريه، با روشي توصيفيتحليلي، ضمن تبيين مؤلفههاي مذكور، اشكالات وارد بر آنها تبيين ميشود. برايند بررسيها نشان ميدهد كه اين نظريه با نقدهايي همچون التزام به ايدئاليسم زبانشناختي، بشريدانستن فرايند وضع، فروكاست معنا به ساحت مفهومي، بازنمودگرايي و واژهگرايي روبهروست. اين نظريه نيز از نوعي رويكرد متنمحور در حوزهٔ تفسير دفاع ميكند كه با رسالت كشف مراد الهي همساز نيست. نويسنده با بررسي و نقد اين نظريه، از بافتگرايي دفاع ميكند.